انشعاب در کومه له، ناسیونالیسم کرد و کمونیستها در کردستان

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

دفتر پژوهش های تحزب کمونیستی در ایران: اخیرا کومه له شاهد یک انشعاب بزرگ دیگر بود. جناح راست و چپ این سازمان از هم جدا شدند. بعد از جدایی کمونیسم کارگری از کومه له و حزب کمونیست ایران، این بزرگترین جدایی نیروهای چپ درون این سازمان از آن بود که به مدت سی سال در کنار هم و شریک در همه سیاست و فعالیتهای این سازمان بودند. در چند سال گذشته مبارزات مردم در ایران و در راس آنها مبارزات متشکل طبقه کارگر، فرهنگیان،زنان، دانشجویان و دیگر اقشار ناراضی اوج گرفت. نیروهای متشکل جنبش ناسیونالیستی در کردستان نیز با سنت و سیاست های خود حضور داشته و از این موقعیت استفاده کرده اند.

در این میان کومه له کماکان مسیر خود در تحکیم موقعیت در جنبش ناسیونالیسم کرد قطب نمایش را تشکیل داده است. مشخصا فشار نیروهای ناسیونالیست متشکل در"مرکز همکاری احزاب کردستانی" و تمایل کومه له در همکاری با آنها، دامنه اختلافات جناح های چپ و راست را به اوج رساند تا جایی که دیگر تحمل جناح چپ که منتقد و ترمز کننده غرق شدن بیشتر کومه له در جنبش ناسیونالیسم کرد بود، دیگر نه لزومی داشت و نه مانند سابق کمک کننده بود.

اکنون دو سازمان تحت نام کومه له و حزب کمونیست ایران خود را اعلام كرده اند. دلایلی كه هر طرف در اطلاعیه های خود در توضیح این جدا شدن طرح كرده اند فرهنگ و مناسبات درون سازمانی شان است. اکنون پنج تشکیلات تحت نام کومه له فعالیت دارند. دو سازمان زحمتکشان هم اکنون در کنار دو حزب دمکرات "مرکز همکاری احزاب کردستانی" را تشکیل میدهند.

آنچه در مورد حزب كمونیست ایران و جناحی كه خود را بعنوان چپ معرفی كرده است میتوان گفت این است كه در طرح انتقادات سوسیالیستی به تعرض همه جانبه ناسیونالیسم کرد در درون کومه له و حزب کمونیست ایران و ریشه مشترکی که داشتند، رادیکال نیست. خود آنها تابلوی حزب كمونیست ایران را بلند نگاه داشتند تا ابراهیم علیزاده بعنوان رهبر اصلی جناح مقابل بتواند به نام چپ و كمونیسم هم نیروی لازم در معامله با دیگر احزاب ناسیونالیست كرد را دور خود جمع كند و هم بنام این تابلو جلوی هر انتقاد كمونیستی به این تحرك ناسیونالیستی را بگیرد. جناح چپ خود سالها بخشی از همین تلاش بوده است. حزب كمونیست ایران نه پیش از جدایی امروزشان كمونیست بود و نه امروز پس از این جدایی. کومه له سابق، به دلیل مارکسیست بودن و مقابله و عملکرد دو جانبه در برابر جمهوری اسلامی و سرمایه داری ایران از یک طرف و حزب دمکرات و جنبش ناسیونالیستی در کردستان از طرف دیگر، در میان توده کارگر و زحمتکش نفوذ داشت و بر این نفوذ متکی بوده. بجای این پیروزی "مردم کردستان" و "اتحاد مردم کردستان" و"جنبش انقلابی مردم کردستان" و"جنبش کردستان" و "جنبش سرنگونی جمهوری اسلامی" ترم های مشترك هردوجناح چپ و راست در دخالت در سیاست روز بوده اند. کومه له طی ۳۰ سال گذشته بطور سیستماتیک ازسازمان و تشکیلاتی که دارای سابقه متفاوت کمونیستی بود به جناح چپ جنبش ناسیونالیستی تبدیل شد. جناحی كه امروز خود را چپ مینامد بخشی از این پروژه بوده اند. این جناح امروز با فاصله گرفتن از ناسیونالیسم کرد و جبهه ها و مراکز همکاری آنها مسیر خود را از آن ناسیونالیسم رسمی کومه له جدا کرده است.

یک مساله قابل توجه در جریان این جدایی این است که به یکباره از سوی ناسیونالیستهای درون کومه له و هم خانواده هایشان در بیرون از آن، چه منفرد و چه متشکل، اما هماهنگ، حمله پوچ و بیشرمانه ای علیه منصور حکمت و کمونیسم کارگری دامن زده شد. دلیل اصلی این کمپین و دست زدن به این ریا کاری برای کومه له اعلام واضح تر دوری از کمونیسم و طبقه کارگری است که تا کنون به آن آغشته بود. معماران این تبلیغات میدانستند که حمله به منصور حکمت به عنوان بزرگترین دشمن هر گونه ملی گرایی و خرافاتی از این دست، نزد ناسیونالیست ها خریدار دارد. ورود رسمی مقام معاونت دبیر اول کومه له به این کمپین سخیف دقیقا پیام روشن کومه له به جنبش کردایتی در محکم کردن جایگاه خود نزد "مرکز همکاری نیروهای کردستانی" و سازمانهایش بود. آنها میدانند که اگر بخواهند مخرج مشترک همه ناسیونالیستهای کرد را مبنی قرار بدهند باید به منصور حکمت و طرفدارانش حمله کنند و کماکان منتقدین خود را به آنها منتسب کنند. ناسیونالیسم درکومه له در این مقطع باز هم به این تبلیغات نیازدارد.

کومه له، جنبش ناسیونالیسم کرد و جمهوری اسلامی
کومه له مانند هر جریان مدعی سوسیالیست، و در عمل ناسیونالیست، همه مراحل برای حضور در جبهه ناسیونالیست ها را طی کرده است. برای کومه له " تنها دشمنی که مردم دارند جمهوری اسلامی است" در حالی که در اپوزیسیون جمهوری اسلامی هم دشمنان بالقوه مردم نشسته اند و حضور دارند که آگاه کردن مردم به ماهیت و سیاست آنها کار روتین هر انسان انقلابی و بویژه کمونیست ها است. کومه له هر شعار و سیاست رنگینی هم داشته باشد با یک پرچم ناسیونالیستی در مبارزه بر علیه جمهوری اسلامی حضور دارد. این خصوصیات همه نیروهای سیاسی ناسیونالیست چه در سطح سراسری وچه محلی است. از این زاویه است که کومه له علیزاده مورد استقبال همه ناسیونالیستهاست و مرکز همکاری احزاب کردستانی قرار میگیرد و برایش فرش قرمز پهن خواهند کرد.

جنبش ناسیونالیسم کرد در کردستان ایران دارای اشكال مختلف سازمانی است. شاخه های نظامی ، سازمان و احزاب در تبعید که امروز در "مرکز همکاری احزاب کردستانی" و اطرافیانشان جمع شده اند صرفا بخش کوچکی از موجودیت اجتماعی این جنبش هستند. بخش قابل توجهی از این جنبش در قالب های مختلف، از حضور در مجلس اسلامی تا "جمعیت و جبهه فرهنگی و سیاسی و اجتماعی" تحت نام "کرد و برای کرد ها" در کردستان حضور دارند. این جنبش و احزاب آن در پی سهیم شدن سرمایه داران کرد و نمایندگان سیاسی آنها در قدرت دولتی هستند و برای رسیدن به این تا هم‌اکنون و البته در رکاب دول غربی، اسرائیل و دیگر کشورهای مرتجع در منطقه روزی در جنگ بوده اند و روز دیگر در مذاکره. این اهداف ناسیونالیست ها تحت نام مبارزه برای رفع ستم ملی به خورد مردم داده میشود. در شرایطی که مبارزه مردم ایران در ابعاد گسترده ای برعلیه جمهوری اسلامی در جریان است، جنبش کردایتی و احزاب و سازمانهای آن قابلیت تبدیل شدن به نیروهایی که در مذاکره با جمهوری اسلامی باشند و درمقابل اعتراضات مردم قراربگیرند را دارند و برای آن مدام نقشه هم میكشند. توافق بر سر تقسیم قدرت میان خود تنها یك نمونه است. حضور دسته های فالانژ و ناسیونالیست چون "سازمان زحمتکشان" و یا "پاک" و خبات" در "مرکز همکاری احزاب کردستانی" بخش دیگری از این ماهیت ارتجاعی است.

اتفاقی که امروز و با جدا شدن جناح های چپ و راست در کومه له و حزب کمونیست ایران رخ داد ریشه در همان دوران بعد از جدایی کمونیسم کارگری و منصور حكمت دارد. در این دوران است که با تعریف کومه له به عنوان بخشی از جنبش ناسیونالیسم کرد مواجه میشویم. حزب دمکرات به عنوان یکی از نیروهای این "جنبش" از طرف کومه له به رسمیت شناخته میشود. بخشی از ناسیونالیست ها به رهبری عبدالله مهتدی و یارانش در کومه له و حزب کمونیست ایران در سال ٢٠٠٠ که ازعدم سرعت كافی ابراهیم علیزاده و یارانش در پیوستن رسمی به جنبش ناسیونالیسم كرد به ستوه آمده بودند به کمک اتحادیه میهنی و جلال طالبانی چاقوی ذبح را بر گردن کومه له برای قاپیدن آن، منحل کردن حزب کمونیست ایران و قرار دادن کومه له در کمپ جنبش کردایتی گذاشتند ولی موفق نشدند و بعنوان سازمان زحمتکشان یا حزب کومه له جدا شدند.

کومه له و حزب کمونیست ایران با سبک و روال دیگری این هدف عبدالله مهتدی را ادامه میدهد. تمامی مختصات اصلی کومه له کمونیست و حزب کمونیست ایران همانطور که پیش بینی میشد کنار گذاشته میشود. استراتژی سوسیالیستی کومه له كه به عنوان نیرویی کمونیست ناظر بر هر سیاست و فعالیتی بود کنار گذاشته میشود. "مردم" یا "خلق کرد" در کردستان نیروی محرکه جنبش آن‌ها میشود و طبقه کارگر تبدیل به زحمتکش و کارگر منفرد میشود. پیروزی "مردم کردستان" ، "اتحاد مردم کردستان" ، "جنبش انقلابی مردم کردستان" و "جنبش کردستان" تبدیل به استراتژی رسمی این سازمان و حزب میشود.

کومه له همچنین در تحولات منطقه ای و در جنبش ناسیونالیستی کردایتی در منطقه در کنار جناح پ. ک.ک و پژاک قرار میگیرد و همزمان در تلاش برای همراهی با نیروهای ناسیونالیست و مرتجع همچون احزاب دمکرات کردستان ایران و دو سازمان زحمتکشان و سازمان اسلامی خبات در یک اقدام مشترک و با سخنگویی ابراهیم علیزاده فراخوان بایکوت انتخابات در ایران را میدهند. ادامه این فعالیت ها سمپاتی نشان دادن به مذاکره با جمهوری اسلامی و مرکز همکاری احزاب کردستانی است. اقدام قابل توجه دیگر درهمین جهت فراخوان مشترك با همین احزاب ناسیونالیستی به اعتصاب عمومی در کردستان در ٢١ شهریور ١٣٩٧ است. اینجا نقش کومه له و ابراهیم علیزاده در همراهی خالصانه با دیگر نیروهای ناسیونالیست و ادامه تلاش برای محکم کردن موقعیت خود در جنبش کردایتی را میبینیم كه در عین حال به بازی گرفتن سازمان های چپ و کمونیست و حاشیه ای کردن آنها دراین فراخوان به اعتصاب را تابلوی حزب كمونیست ایران عهده دار میشود.
کنگره ١٨ کومه له نتیجه چند سال تلاش برای کنار زدن چپ های منتقد درون کومه له بود که این بار بخش بزرگ و مهمی از کادرهای قدیمی این سازمان را در برگرفت. کنگره ١٨ کومه له قطعیت دادن به یك روند ٣٠ ساله در تلاش برای محکم کردن موقعیت کومه له بعنوان شاخه چپ جنبش ناسیونالیسم کرد بود.

کمونیست ها و آینده کردستان
تحولات اخیر در کومه له یک بار دیگر مبرمیت ایجاد حزب کمونیستی در جامعه برای هر کمونیستی در ایران و بویژه در کردستان را طرح میکند. این بسیار روشن تر شده است که کومه له ناسیونالیست، نیرویی سوسیالیست نیست و بطور شفافتری در تلاش برای محکم کردن موقعیت خود در جنبش ناسیونالیستی کرد است. همانطور که اشاره کردیم این اتفاق یک شبه نیفتاده است.

این که جامعه کردستان جامعه ای حزبی است امری واقعی است. اما در حال حاضر کفه ترازو بشدت به نفع جنبش ناسیونالیستی کرد و احزاب و دسته جات مختلف و متنوع وابسته به آن است که اولا در جامعه سازمانیافته تر هستند و ثانیا تا رسیدن به نتایج مطلوب یعنی شریک شدن در حاکمیت چه از طریق فعالیت مسلحانه یا مذاکره از همه ابزار وامکانات استفاده میکنند. وضعیت منطقه چه به لحاظ حضور حاکمیت احزاب کرد در کردستان عراق و چه احزاب دیگر این جنبش دربخشهای دیگردر ترکیه و سوریه توپخانه ای برای این جنبش و احزاب سیاسی آن هستند. آن‌ها در سطح بین المللی همواره خود را به تلاشهای دولتهای غربی و مرتجع گره میزنند و طرفدار تحولات سیاسی و اقتصادی از بالا هستند. مذاكره و معامله با جمهوری اسلامی همیشه بخشی از استراتژی آن‌ها بوده است.

جنبش کارگری و کمونیستی در کردستان در این فضای بشدت سیاسی و حزبی بسیار ضعیف و تحت تاثیر کومه له و توهم به آن است. طبقه کارگر در کردستان نیروی مادی و پیشبرنده مبارزات سوسیالیستی و بستر اصلی فعالیت کمونیستها در سازماندهی خود و تاثیر گذاری در دیگر مبارزات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و صنفی در جامعه است. این جنبش در حال حاضر فاقد ابعاد گسترده و متشکل در جنبش مطالباتی و سازمانیابی توده ای است. چنین وضعیتی باید کمونیستها در كردستان را به شتاب بیشتری در سازماندهی خود درکمیته های کمونیستی به عنوان واحد های پایه ای حزب کمونیستی كه میتواند بر این اساس ایجاد شود، قانع كند. تردیدی برای این کار دیگر باقی نمانده است که تمامی احزاب و دستجات جنبش ناسیونالیسم کرد با سیاست و استراتژی که در فعالیت خود دارند به یک جامعه و مردمی مسموم شده به خرافات ناسیونالیستی نیازمند اند تا با هر امكانی در تضعیف قدرت جمهوری اسلامی حاکمیت خود را از طریق نیروهای مسلح خود اعمال کنند و سناریوی سیاه را بر جامعه تحمیل کنند. سناریویی که ٣٠ سال است ناسیونالیستهای کرد در کردستان عراق ایجاد كرده اند. کمونیستها هیچگاه از افشای ماهیت جنبش ناسیونالیستی و سازماندهی صف خود چه در سطح کشوری و یا منطقه ای و محلی غفلت نمی کنند. در چنین وضعیتی تلاش برای هر چه کوتاه تر کردن دست جنبش ناسیونالیستی و احزاب و دستجات مختلف آن تنها از طریق نیروی سازمانیافته جنبش کارگری و حزب کمونیست اش در جامعه ممکن میشود.

متحزب شدن برای کمونیستها در کردستان به معنی روی پای خود ایستادن و سازماندهی رهبران و سازماندهندگان مبارزات کارگری و رهبری جنبشهای اجتماعی دیگراست. کمیته های کمونیستی جنبشی پایه های قدرتمندی برای این امر هستند. توده ای شدن جنبش مطالباتی و جنبش مجامع عمومی درکردستان در اتکا به قدرت وتوانایی های کنونی کل طبقه کارگر در ایران در همه عرصه های مبارزه اجتماعی در گرو متتشكل شدن رهبران و سازماندهندگان کمونیست در کمیته های کمونیستی است.

دفتر پژوهش های تحزب کمونیستی در ایران
بهرام مدرسی – اسد گلچینی
٢ بهمن ١٤٠٠ – ٢٢ ژانویه ٢٠٢٢
www.dar-rah.com
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید