نسان نودینیان: "قناعت" به قدر حاجت و ضرورت

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

درحاشیه بزرگترین تجربه عمر سیاسی‌ آقای اشکوری: در سایت انترنتی ایران امروز یوسف اشکوری نوشته ای با تیتیر «بزرگترین تجربه عمر سیاسی‌ام» با این توضیح؛ ((«طبعا سخن گفتن از «بزرگترین تجربه زندگی» دشوار است چرا که هر تجربه ای از جهتی و یا جهاتی می تواند صفت «بزرگترین» پیدا کند. با این حال در باره زندگی سیاسی حدود شصت ساله ام می توانم از یک تجربه به عنوان بزرگترین یاد کنم و آن این است که: هر مخالفت و حتی مبارزه علیه استبداد و یا مستبدی لزوما از موضع دشمنی با استبداد و در نتیجه از خاستگاه آزادیخواهی نیست!» را منتشر کرده.

با توجه به سابقه او و حضورش در کنفرانس شکست خورده برلین( کنفرانس برلین قرار بود همایش دو خردادی هایی باشد که تصويرى از يک ايران ديگر و يک جمهورى اسلامى ديگر بدهند که بايد در برابر مخالفان نظام مورد دفاع و پشتيبانى غرب قرار بگيرد.)، تیتر نوشته آقای اشکوری توجهم را جلب کرد. این نوشته متد و یا روش جالبی در عرصه "نقد" و تغییر "جهان بینی" سیاسی، دارد. بازنگری و ارجاعی متدولوژیک شخصی است به گذشته ای که برای آقای اشکوری و هزاران نفر از همردیفهای او به این سادگی تحویل دادنش به مردم در ایران و مخاطبان او ساده نیست. این نقد آن نقدی نیست که من و شما، مطلعین و فعالین سیاسی به تاریخ و مقدراتش آشنایی داریم و با آن زندگی سیاسی کرداه ایم . از جنس جنبشی که باید یک دوره معین از تاریخ سیاسی اما خونین جامعه ایران را زیر و رو کند، آنرا شخم بزند، و به بستر جنبش توده ای و انقلابی که امروز با ماگزیمالیستیترین خواست سرنگونی شکل گرفته، وصل شود، و این جنس باشد از آن نیرو بگیرد. از جنسی نیست که به بی آبرو کرن پایه های جنبش اسلام سیاسی خمینی ایسم و جنون اسلامی و نظام استثمار وحشیانه، آپارتاید جنسی و هولوکاست اسلامی بیانجامد.
با این وجود آقای اشکوری در بازبینی سیاسی خود و «بزرگترین تجربه زندگی» به نکاتی اشاره کرده که قابل تامل و ارزیابی است. بویژه برای ما که بیش از چهار دهه است با چنگ و دندان بی وقفه و با هزینه های انسانی در مقلبل هیولای زشت و جنون آفرین اسلامی ایستاده ایم، هر اتفاق و رویداد سیاسی که به نوعی حتی با مویی باریک به آن وصل است و از این هیولا فاصله میگیرد، یا به آن نزدیک میشود، اهمیت تاریخی و اجتماعی دارد. از جمله پیوستن آن عده از جوانان سیزده ساله که "به نهضت روحانیت با رهبری خمینی" پیوستند و به هنگام سرکوب خونین و نسل کشی، انقلاب خونین فرهنگی و سرکوب دانشگاه ها و دانشجویان و کارگران و اسید پاشیدن به صورت زنان بدون حجاب و سرکوب خونین کردستان و مارش روز جهانی زن در سال ٥٨ و اعدامهای دسته جمعی، به سن و سال کامل سی سال سن رسیده بودند و شاهد زنده این اتفاقات مهم بودند، و تربیت شده و آموزش دیده حوزه های علمیه و مکاتب خمینی و دوره دیده مجرب اسلام سیاسی هستند، آن تاریخ و «تجربه زندگی»برایشان بسادگی قابل روتوش نیست. و بسادگی قابل قبول نیست.
مرحبا بر شما آقای اشکوری که بعد از سپری شدن چهار دهه از حاکمیت جنایتکارترین سیستم و نظام حکومتی که یک ثانیه مردم را راحت نگذاشته و با سپری شدن هر ثانیه ده ها درد و رنج و محنت و جان گرفتن و زیر پا گذاشتن کرامت انسانی را به مردم تحمیل کرده، به این "قناعت" به قدر حاجت و ضرورت رسیده ای! و خود را خشنود و راضی میدانید.

یکم آبان ماه هزار و چهارصد