حمید تقوائی: رزمایش های مرزی و استیصال درون مرزی

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

خلیل کیوان: بحران و تنش‌ بین جمهوری اسلامی ایران و دولت آذربایجان بالا گرفته است. جمهوری اسلامی در مرزهای جمهوری آذربایجان، اقدام به برگزاری مانور نظامی کرده است. در مقابل، مانور نظامی مشترک سه کشور گرجستان، آذربایجان و ترکیه از روز دوشنبه آغاز شده است.همچنین از روز سه‌شنبه ٥ اکتبر مانور نظامی مشترک آذربایجان و ترکیه تحت عنوان «برادری خلل ناپذیر۲۰۲۱» در نخجوان آغاز شده است. قبل از این هم، در شهریور ماه، مانور مشترکی تحت عنوان "سه برادر" از سوی سه کشور آذربایجان، پاکستان و ترکیه برگزار شد.

اوضاع به چه سمتی میرود؟ ریشه های این بحران چیست؟ طرفین در پس تبلیغات جنگی و انجام مانورهای نظامی چه اهدافی را دنبال میکنند؟ آیا اوضاع آبستن جنگی دیگر است؟ در صورت بروز جنگ احزاب و جریانات انقلابی چه سیاستی را باید در پیش بگیرند؟ این پرسش ها و پرسش های بیشتر را در گفتگوی امروز با حمید تقوایی در میان میگذاریم.

حمید تقوائی، این تنشهای مرزی ناشی از چیست؟ آیا ژئوپلیتیک منطقه در حال تغییر است و با صفبندی های تازه ای روبرو هستیم؟ آیا این تغییرات در آن حد هست که این رزمایش ها به یک جنگ تمام عیار منجر بشود؟
حمید تقوائی: بی شک شرایط و توازن قوا در منطقه حتی نسبت به یکسال گذشته تغییر کرده است. اما به نظر من این تغییرات نه ریشه و علت اصلی این تنشها است و نه این احتمال هست که به جنگ منجر بشود. این مانورها و رجزخوانیهای جنگی اساسا حرکتی سیاسی است و برای طرفین ضرورت و مطلوبیت سیاسی دارد و نه کسب آمادگی برای درگیری نظامی و جنگ.
تا آنجاکه به تغییر شرایط منطقه مربوط میشود این تغییرات کلا به ضرر جمهوری اسلامی بوده است. امروز چه در خاورمیانه، چه در سطح جهانی و چه بخصوص در خود جامعه ایران حکومت در ضعیف ترین موقعیت خودش قرار گرفته است. و این باعث شده است که دولتهای منطقه که هر یک ادعای قدر قدرتی دارند و خیال بسط نفوذ خود در منطقه را در سر می پرورانند فرصت را برای قدرتنمائی علیه جمهوری اسلامی مناسب ببینند. بویژه که آنها هم کمابیش هر یک با بحرانهای داخلی خود مواجه اند و تلاش میکنند با این نوع قئرتنمائی های نظامی مشکلات داخلی خود را تحت الشعاع قرار بدهند.
در یک سطح پایه ای تری میتوان گفت که پس از شکست لشکرکشیهای دولت آمریکا و نافرجام ماندن استراتژی هژمونی طلبی نظامی دوره بوش و بدنبال آن شکل گرفتن قطبندی تازه بین دو بلوک روسیه- چین از یک طرف و آمریکا- اروپا از سوی دیگر، یک نوع فضای باز سیاسی در منطقه خاورمیانه بوجود آمده است و دولتهای منطقه از جمله ترکیه، آذربایجان، جمهوری اسلامی و عربستان، هر یک میدان مانوری برای قدرتنمائی و بسط نفوذ خود در منطقه یافته اند.
اینها شرایطی هست که به این نوع رزمایشها و رجزخوانیهای جنگی زمینه و امکان داده است. همانطور که اشاره کردم این تنشهای مرزی خصلتی سیاسی دارد و احتمال اینکه به یک جنگ منجر بشود بسیار ضعیف است.
خلیل کیوان: ولی مقامات ایران طی روزهای گذشته بارها آذربایجان را متهم به "آوردن اسرائیل به مرزهای ایران" کرده‌اند. علی اف، رئیس جمهور آذربایجان، این اتهام را رد میکند اما میدانیم اسرائیل و آذربایجان بیش از دو دهه است که روابط حسنه ای دارند. آیا نگرانی جمهوری اسلامی از حضور اسرائیل در جوار مرزهای شمالی ایران علت اصلی این تنش نیست؟
حمید تقوائی: به نظر من اینطور نیست. در این تردیدی نیست که اسرائیل و جمهوری آذربایجان روابط خیلی نزدیکی دارند. اما این امر تازه ای نیست. همانطور که اشاره کردید این روابط سابقه ای بیست ساله دارد. مدتهاست دولت اسرائیل، هم از نظر سیاسی و اقتصادی و هم نظامی، کاملا از دولت علی اف حمایت میکند. بخصوص در جنگ قره باغ که سال گذشته رخ داد آذربایجان از کمکهای نظامی اسرائیل برخوردار بود. اگر قرار بود نزدیکی دولت آذربایجان به اسرائیل باعث چنین عکس العملی از جانب جمهوری اسلامی بشود این می بایست در همان مقطع جنگ قره باغ اتفاق می افتاد. در حالی که در آن زمان ما نه تنها شاهد هیچ عکس العملی از جانب مقامات حکومت نبودیم بلکه در آن جنگ جمهوری اسلامی از دولت آذربایجان حمایت کرد و عملا با اسرائیل در یک جبهه قرار گرفت!
به نظر من امروز عَلَم کردن مساله اسرائیل بیشتر برای جمهوری اسلامی جنبه تبلیغاتی دارد. حکومت میخواهد این تنش مرزی و رجزخوانیهای جنگی اش را به نحوی به مقابله با اسرائیل مربوط کند تا به نظر خودش توجیه بیشتر و تبلیغات حق بجانب تری داشته باشد. به این دلایل به نظر من حضور اسرائیل در مرزها توضیح دهنده این تنشهای اخیر نیست.

خلیل کیوان: هم اکنون مانور "برادری خلل ناپذیر" ترکیه و آذربایجان در جریان است. پاکستان هم قبلا در مانور "سه برادر" شرکت داشت و در کنار این دولتها بود. این دولتها چه هدفی را از این مانورها تعقیب میکنند؟
حمید تقوائی: این مساله دو جنبه داد. یکی موقعیت ضعیف منطقه ای جمهوری اسلامی است که بالاتر اشاره کردم. علت این امر اساسا خیزشهای توده ای علیه کل دولتها و نیروهای اسلامی در منطقه است. در عراق در طی دو سال گذشته، با آغاز جنبش توده ای علیه دولت آن کشور که با به آتش کشیدن پرچم و سفارتخانه جمهوری اسلامی و خواست قطع دست حکومت اسلامی ایران و اخراج نیروهای وابسته به آن از عراق همراه بود، نفوذ جمهوری اسلامی مدام رو به کاهش بوده است. همچنین اعتراضات توده ای در بیروت علیه دولت لبنان و حزب الله و علیه دخالتگریهای جمهوری اسلامی، جنبشی که در پی آتش سوزی مهیب بیروت در سال گذشته آغاز شد و در هفته گذشته نیز با شعار حزب الله تروریست است دوباره به خیابان آمد، جنبه دیگری از موقعیت رو به ضعف رژیم را به نمایش میگذارد. این حرکتها و جنبشهای اعتراضی همدوش و همراه مبارزات بی وقفه مردم ایران مهمترین عامل مسبب درماندگی و بحران جمهوری اسلامی است.
رقبای منطقه ای جمهوری اسلامی نظیر ترکیه و آذربایجان هم این واقعیات را میدانند و روی آن حساب باز کرده اند. هدف آنها عقب راندن هر چه بیشتر جمهوری اسلامی و بسط نفوذ خود در منطقه است. جالب اینست که در این میان حکومت پاکستان نیز که هم مرز شمالی ایران نیست وارد معرکه شده و در مانورهای ترکیه و آذربایجان شریک شده است. میدانید که پاکستان بعد از بازگشت طالبان به افغانستان موقعیت قوی تر و برجسته تری یافته است. بازگشت بقدرت طالبان، که از همین ابتدا از زبان حقانی، رهبر باسابقه نیروهای مسلح و عملیات تروریستی دیروز و مرد قدرتمند امروز کابینه طالبان، تندترین و صریحترین حملات را به تشیع و نیروهای شیعه آغاز کرده است، نه تنها بر خلاف آنچه ظاهرا به نظر می آید تقویت موقعیت جمهوری اسلامی را بدنبال نداشته است، بلکه برعکس به دست بالا پیداکردن شاخه سنی اسلام سیاسی در برابر جمهوری اسلامی و نیروهای وابسته به آن منجر شده است. دولت پاکستان به خاطر رابطه نزدیک با طالبان خود را یک برنده این شرایط میداند و بر متن این شرایط است که به مانور سه برادر میپیوندد و در منطقه ای بدور از مرز خودش با ایران وارد تنشهای مرزی میشود. نفس این امر دلیل دیگری است بر اینکه این تنشها ربطی به مسائل و اختلافات مرزی ندارد.
پاکستان همواره پشتیبان جمهوری آذربایجان بوده است ولی شرکت در مانور اخیر از این رابطه سنتی فراتر میرود. این امر نشان میدهد که پاکستان میخواهد خود را در یک معاهده و ائتلاف نظامی در مقابله با جمهوری اسلامی قرار بدهد. ائتلافی که قبل از هر چیز برای پاکستان نیز مانند طرفهای دیگر این تنش، فایده و ارزش مصرف سیاسی و ژئو پلیتیکی دارد.
نکته دیگر اینست که این دولتها دیکتاتوریهائی هستند که هر یک به نحوی با مسائل حاد و بحرانهای داخلی و اعتراضات مردم خودشان مواجه هستند. مثلا آقای علی اف از سال ٢٠٠٣ با "انتخابات" هائی از جنس انتخابات در جمهوری اسلامی، رئیس جمهور بوده است. قبلا هم پدر او بمدت ١٠ سال، از سال ١٩٩٣، مسند ریاست جمهوری را در اختیار داشته است. یعنی حدود سه دهه است که این خانواده رئیس جمهور هستند. جناب علی اف همسرش را هم بعنوان معاون خودش منصوب کرده است. این ریاست جمهوری خانوادگی و مادام العمر مدام یک موضوع اعتراضات مردم آن کشور بوده است. از جمله در باکو متناوبا این اعتراضات خیابانی جریان داشته و با بازداشت و زندان و سرکوب روبرو شده است. روشن است دیکتاتوری که بخواهد بیست سال در قدرت بماند چه نوع روشهائی را بکار خواهد گرفت. اردوغان هم درترکیه همیشه با بحرانهای مشابه ای مواجه بوده است. ازینرو برای این دولتها هم، درست مانند جمهوری اسلامی، مانورهای مرزی این کاربرد را نیز دارد که توجه ها را از مسائل داخلی شان منحرف کنند و به مقابله با دشمنان خارجی معطوف کنند. کلا میتوان گفت که ادعاها و رجزخوانینهای فراکشوری دیکتاتوریها از سر قدرت و ثبات آنها نیست، بلکه بر عکس نشانه درماندگی و ضعف و بحران آنها در درون مرزهای کشور خودشان است. تنشهای مرزی اخیر یک نمونه بارز این واقعیت است.
خلیل کیوان: جمهوری اسلامی چه هدفی را دنبال میکند؟ چه رابطه ای بین تنش آفرینی و نمایش توپ و تانک در مرزها با موقعیت جمهوری اسلامی در ایران و در منطقه هست؟
حمید تقوائی: به نظر من کلید درک این تحولات همین رابطه است. بالاتر توضیح دادم که چگونه جمهوری اسلامی با یک موقعیت ضعیف و رو به افول در منطقه روبرو است. اما اساس قضیه این نیست. مشکل اصلی رژیم درون مرزی است. جمهوری اسلامی مدتهاست که با بحران حکومتی دست بگریبانست. منظورم از بحران حکومتی بحران همه جانبه اقتصادی و سیاسی و اجتماعی است که به یک جنبش سرنگونی طلبانه گسترده در ایران شکل داده است. حکومت در ٤ سال گذشته با دو خیزش گسترده و توده ای رویرو بوده است. جنبشهای توده ای و کوبنده با خواستها و شعارهای شفاف و صریح علیه کلیت نظام جمهوری اسلامی و برای سرنگونی آن. هنوز هم جنبشهای اعتراضی در عرصه های مختلف و در موارد متعدد با طرح صریح سرنگونی و برکناری و محاکمه مقامات حکومت ادامه دارد. اعتراضات پس از خیزش ٩٨ هر چه گسترده تر و رادیکال تر و سرنگونی طلبانه تر شده است. مردم و فعالین و چهره های جنبشهای اعتراضی صریح و علنی و با اسم رسم در بیانیه ها و طومارها و فراخوانهایشان و در مدیای اجتماعی و کلیپهائی که منتشر میکنند خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی میشوند و یا خواستهائی نظیر محاکمه خامنه ای بخاطر مسئولیت مستقمیش در فاجعه کشتار پاندامی کرونا را مطرح میکنند.
از سوی دیگر جنبش کارگری را مشاهده میکنیم که با اعتصابات مداوم و سراسری بیسابقه ای در صنعت نفت و در هفت تپه و در بخشهای دیگر به مقابله با حکومت برخاسته است. و یا مبارزه سراسری معلمان که در همین اول مهر امسال بزرگترین تجمعات و تظاهراتها در روند مبارزه معلمان را به نمایش گذاشت. جنبش دادخواهی، جنبش علیه مجازات اعدام، جنبش برای آزادی زندانیان سیاسی و غیره را هم باید به این موج اعتراضی افزود. اینها همه نشاندهنده بحران همه جانبه جمهوری اسلامی و تشدید این بحران است.
از سوی دیگر رژیم دولت نظامی - امنیتی رئیسی را روی کار آورده است تا بخیال خودش جامعه را مرعوب کند و با انسجام و قدرت بیشتری به مقابله با این اعتراضات رو به گسترش بپردازد. اما این تلاش هم به عکس خودش تبدیل شده است. مردم رئیسی را سکه یک پول کرده اند. ایشان هنوز بقدرت نرسیده مردم ایران و حتی رسانه های غربی با لقب "آیت الله قاتل" و "رئیس جمهور جلاد" و "قصاب تهران" به استقبالش رفتند. پرونده جنایتهایش در دادگاه افکار عمومی باز شد و به این ترتیب در ایران و در سطح جهانی جنایات حکومت بیش از همیشه به محور گفتمانها و صدرخبرها رانده شد و "حکومت جلادان" و "ویرانگر انسانیت" بیش از پیش در چشم همگان رسوا و بی آبرو شد.
در مواجهه با این وضعیت رئیسی هیچ نوع جواب و راه برون رفتی ندارد. تا آنجا که به مسائل داخلی، فقر و تورم و بیکاری و بیحقوقی مردم و اعتراضات کوبنده علیه این وضعیت مربوط میشود از جمهوری اسلامی و دولت نظامی- امنیتی اش کاری ساخته نیست. چاره را در این یافته اند که مسائل مرزی و مقابله با دشمنان خارجی را عَلَم کنند. رزمایشهای مرزی در واقع تلاشی است برای جبران درماندگی و استیصال درون مرزی.
این یک شیوه همیشگی و میشود گفت "کلاسیک" دیکتاتوریهای بحرانزده است که برای سرپوش گذاشتن و تحت الشعاع قرار دادن اعتراضات و نارضایتی های داخلی شان، دشمن خارجی بتراشند.
جمهوری اسلامی هم از همان روز اول با بیرق مرگ بر آمریکا بمیدان آمد و به همین شیوه در برابر امواج اعتراضی که در واقع ادامه انقلاب بهمن بود خودش را تثبیت کرد. اما امروز دیگر مرگ بر "شیطان بزرگ" کارآیی خودش را از دست داده است. مردم بارها با شعار "دشمن ما همین جاست، دروغ میگن آمریکا است" جواب این نوع تبلیغات را داده اند. ازینرو امروز حکومت در مرزها بدنبال دشمنان تازه میگردد. دولت نظامی امنیتی کذائی رئیسی که هیچ نوع خاصیت و راه حلی در درون مرزها نداشته است تلاش میکند با رجزخوانی و خط و نشان کشیدن در مرزها قدرت خودش را به رخ بکشد و امیدوار باشد مسائل لاینحل داخلی تحت الشعاع گرد و خاک بپا کردنهای مرزی به حاشیه رانده بشود. عملیات نظامی علیه نیروهای اپوزیسیون در کردستان عراق یک نمونه از این نوع تلاشها است و مانور نظامی در مرزهای آذربایجان نمونه دیگری است. اما دقیقا همین مسائل داخلی و جنبشهای اعتراضی گسترده مردم در درون مرزها است که به این نوع تلاشها نیز جنبه ای توخالی و دون کیشوتی می بخشد. مردم از قبل به این ترفندها جواب داده اند: " دشمن ما همین جاست".
خلیل کیوان: معمولا چنین شرایطی این امکان را ایجاد میکند که ناسیونالیسم در دو طرف کشمکش فعال بشود. آیا این شرایط ممکن است به تفرقه و نفرت پراکنی و تقابل میان ناسیونالیسم ترک و فارس منجر بشود؟

حمید تقوائی: بله این احتمال هست. در دوره های گذشته از جمله در مقطع جنگ قره باغ هم با سربلند کردن ناسیونالیستها روبرو بودیم. همیشه هر نوع جنگی بین دولتها ناسیونالیسم را در طرفین جنگ تقویت میکند و آنها را در مقابل یکدیگر قرار میدهد. حال اگر دولتهائی که وارد جنگ شده اند اقلیتهائی در کشور مقابل داشته باشند مساله تقابل میان ناسیونالیستها به مساله ای داخلی تبدیل میشود. در تنشهای مرزی اخیر، استان آذربایجان این حالت را دارد. جنگ قره باغ هم اساسا به همین دلیل شکل گرفت.
میدانیم که نیروهای ناسیونالیست ترک در استان آذربایجان، با وجود آنکه نفوذ چندانی در میان مردم و اعتراضات خیابانی ندارند، با این حال در نفرت پراکنی علیه فارسها بسیار فعال هستند. تنشهای فعلی به این نیروها میدان میدهد که بیشتر به این تفرقه افکنی های ملی و قومی دامن بزنند. از سوی دیگر نیروهای ناسیونالیست فارس هم با شعار دفاع از میهن و تمامیت ارضی و غیره در برابر ناسیونالیسم ترک صف میکشند و فعال میشوند و حتی به دفاع از جمهوری اسلامی در مقابل "دشمن خارجی" برمیخیزند. گرچه این را هم باید اضافه کنم که امروز جمهوری اسلامی بسیار رسواتر و در نزد مردم منفور تر از آنست که هیچ نیروی اپوزیسیونی بتواند بیرق حمایت از حکومت خودی در جنگ با دشمنان را عَلَم کند و با تف و لعنت مردم مواجه نشود. ولی در هر حال تا آنجا که به تبلیغات قومی ملی علیه فارس و ترک مربوط میشود این وظیفه نیروهای کمونیستی مثل حزب ما است که در مقابل این نوع سم پاشی های ناسیونالیستی بایستیم و آنرا خنثی کنیم.

خلیل کیوان: از وظیفه کمونیستها صحبت کردید. در صورت بروز جنگ حزب کمونیست کارگری ایران چه سیاستی را در دستور میگذارد؟ فراخوان شما به مردم چیست؟
حمید تقوائی: همانطور که اشاره کردم احتمال اینکه تنشهای فعلی به جنگ منجر بشود بسیار ضعیف است، ولی در جواب سئوال شما باید بگویم که موضع ما در قبال شرایط جنگی و جنگی که در هر حال ممکن است در بگیرد تشدید مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی است. زمانی هم که گفتمان حمله نظامی آمریکا مطرح بود ما همین برخورد و موضع را داشتیم. ما در قبال جنگ رژیم با هر دولت دیگری طرفدار شعار "تمام تفنگها به طرف دولت خودی" هستیم. به این خاطرکه میدانیم مسئول و مسبب این تنشها و جنگ افروزیها و بی ثباتی ها خود جمهوری اسلامی است. حتی اگر کسی بخواهد خطر جنگ را از سر جامعه ایران دور کند و یا به یک جنگ جاری به نفع مردم ایران خاتمه ببخشد، باید مبارزه علیه جمهوری اسلامی و برای بزیر کشیدن این حکومت را تشدید کند.
بنابرین ما، بر خلاف شاید خیلی از نیروهای اپوزیسیون که ممکن است در شرایط جنگی در مبارزه با جمهوری اسلامی تخفیف بدهند و بدتر از آن به موضع حمایت مشروط و یا نامشروط از رژیم در بغلتند، مردم ایران را به مبارزه هر چه فعالتر و گسترده تر برای بزیر کشیدن جمهوری اسلامی فرامیخوانیم. این تنها راه رهائی مردم ایران از شر جمهوری اسلامی و خطرات تنشهای نظامی و جنگی ای است که حکومت باعث و بانی آنست. ما مبارزه برای سرنگونی جمهوی اسلامی را تحت الشعاع هیچ مساله دیگری قرار نمیدهیم.
٦ اکتبر ٢٠٢١

این نوشته بر مبنای مصاحبه با کانال جدید تدوین شده است