مندرج در اشپیگل تاریخ یولای 1916
از امپراتوری تزارها تا قدرت جهانی
مترجم ناصر هانوور
با توجه به فقدان شناخت از انقلاب اکتبر وتاریخچه خونین ان ونقش استالین در روند ان ضرورت ترجمه این سلسله مقالات را ایجاب نمود.جریانات راست با کلی گوئی و اینکه انقلاب اکتبر انقلاب عظیمی بودکه زمین و زمان را بلرزه دراورد بدون انکه وارد جزئیات ان شوند دفتر را بسته و هر سال طوطی وار سخنان خویش را تکرار میکنند.از جانب دیگر نیز عناصر چپ هم با کم کاری از کنار مسئاله میگذرند و اگر اشاره ای بکنند مانند خانم دانش او میگوید انقلاب اکتبر شکست خورد کی کجا در چه برحه زمانی این شکست اتفاق افتاده است او روشن نمی کند. بدین خاطر ضروری است تحقیقات موجود در زمینه این انقلاب ترجمه شود . بسیاری از این نویسندگان المانی میباشند و بخشی از زندگی شان را در اردوگاههای کار گذرانده اند و در شرایطی سخت زندگی نموده اند. بهر صورت مهم اینست که چه پاسخی به ماهیت دولت و انقلاب داده شود. ایا تصاحب کلیه موئسسات اقتصادی شامل بانکها کارخانجات ادارات دولتی و باز سازی ان بشرح زیر تروتسکی ارتش در هم شکسته تزار را با بخدمت گرفتن 50 هزار افسر تزاری با تجربه و200 هزار گروهبان ارتش 5 میلیونی سرخ را پایه گذاری نمود. سربازان ا و را در اساس دهقانان تشکیل میدادند 80 درصد ایشان بیسواد بودندو بوئی از ایدئولوژی مارکسیستی نبرده بودند سیستم فرماندهی این ارتش بر اساس هیرارشی از بالا به پائین بود سر باز زدن از فرمان حکم اعدام داشت بدستور وحکم تروتسکی بمانند تمام ارتش های جهان حال بگوئید ماهیت یک چنین سازمانی از نظر طبقاتی چیست.بدون دارا بودن اگاهی سوسیالیستی کارگران کارخانجات صنعتی در مقیاس وسیع و بدون نقش کنترل کننده انان در تولید سرمایه داری واستثمار برجا میماند و حال هر کسی برروی این هرم دولتی جای بگیرد هم اوست که ماهیتش تغیر میکندو خارج از ذهنش ماهیتی بورژوازی دارا میشود.در اینجا اشاره میکنم به تشکیل اردوگاههای کار از سال 1922 که درسطح وسیع دست به استثمار نیروی کار زندانیان و برده نمودن ایشان بشکلی وحشیانه میزنند . توجه داشته باشید زندانیان سیاسی در ایران به هیچ وجه تن به چنین استثماری در زندانهای جمهوری اسلامی ندادند ایجاد اردوگاههای کاراز همان اغاز کارشان یک سیستم عقب افتاده از منظر رشد نیروهای مولد بوده و رفتاری وحشیانه در قبال زندانیان اعما ل مینمودند. استالین تا بیست سالگی در مدارس مذهبی تحصیل میکند که چیزی شبیه فیضیه قم بودند چنین تربیتی حاصلی جز تفکر متافیزیکی بار نمیاورد. اینگونه افراد بسختی میتوانند تفکر خویش را اصلاح کنندو از مذهب ریشه کنده جدا شوند. بگفته پسر خوانده اش ارتیوم او روزهای مذهبی را مراعات نمینمود ولی اصطلاحات خدارا شکر و خدا حفظت کند همواره ورد زبانش بودند او هیچگاه سخنی بر علیه کلیسا برزبان نمیاورد . بطورکلی مذهبیون انسانهای بیرحمی هستند واو از این قاعده جدا نبود. در روندانقلاب اکتبر تمایل براست وکسب قدرت به طریق مسالمت امیز در درون کمیته مرکزی وجود داشت هرگاه لنین در محل حظور نداشت کمیته مرکزی براست متمایل میگشت وتنها لنین بود که همه را بدنبال خویش میکشید. با اینحال در اوریل 1917 استالین عضو کمیته مرکزی میگرددکسیکه فاقد بار ایدئولوژیک بود چگونه میتواند عضوی از رهبری چنین حزب کمونیستی بشودسوالی که بی جواب ماند.لنین تنها کسی بودکه توانائی تشخیص لحظه انقلاب را دارا بود و تمام کمیته مرکزی را بدنبال خویش میکشید او واقعا اگاه بود و قدرت انرا داشت بدون او هدایت امر انقلاب ناممکن بود در اگوست 1918 بدست اس ار ها ترور شدو از ناحیه گلو وریه مجروح گشت و این حادثه باعث محدودت او در عرصه سیاسی گشت و میدان برا ی عناصری چون استالین باز گذاشته شد واو در ارامش جناح خویش را ساخت .در سال 1922 در ماه اوریل او به سمت دبیر کل حزب کمونیست شوروی انتخاب میشودو تمام قدرت را در دست خویش متمرکز مینماید . در 22 مارس اولین سکته مغزی لنین رخ میدهد بدین ترتیب مبارزه ایدئولوژیک بتدریج ناممکن میشود. در سرزمینی که مردمانش به 130 زبان سخن میگویند 80 در صد اهالی ان بیسوادند پیاده نمودن طرح جامعه سوسیالیستی نه یک لنین بلکه ده لنین لازم میاید تا بر علیه دشمنان سوسیالیسم نظیر استالین دشمنی باهوش وسخت در تشخیص او مبارزه شود. تنها لنین ماهیت اورا شناخته بود. در پایان تز لنینیسم دست پخت زینویف واستالین میباشد. لنین هرگز چنین اصطلاحی رابکار نبرد هیچگاه. با تثبیت تدریجی نفوذ استالین در سال 1921 در واقع این حکومت سرمایه داریست که پایش را برزمین محکم مینماید.واضح بگوئیم امپریالیسم روسیه دوباره شروع به نفس کشیدن میکند. قرارداد هیتلر استالین بر زمینه تقسیم مجدد لهستان پیش از جنگ جهانی دوم حاکی از اینست چه تفکری مغز استالین و دولت شوروی را تغذیه مینمود. در پایان جنگ داخلی روسیه بیان کننده ان است که امپریالیسم جهانی بسادگی بازارسرمایه را رها نمینماید و در روند انقلاب حلوا پخش نمیکنند خونریزی وکشتار بیرحمانه در انتظار است. جنگ داخلی روسیه اینرا نشان میدهد. کشتار بیرحمانه نیکولای دوم همسرش چهار دختر خردسال او و همراهانش در تاریکی ماند نقش کمیته مرکزی و چکا هرگز روشن نشد.یک چنین کشتاری عبور از مرزی است که مجاز نیست گذشته از ان سوسیالیسم جامعه انسانیست که معیارهای خود را دارا است این نظر من میباشد مرگ لنین ومومیائی نمودن او بدستور استالین بمعنای تبدیل او به فراعنه مصر میباشد این بزرگترین توهین به او وطبقه کارگر میباشد . نویسندگان المانی بر اساس تحقیقات موجوداز جانب نویسندگانی که سالیان دراز در بد ترین شرایط در زندان های استا لین بسر برده اند این مقالات را نوشته اند. سعی شده نظرات انها بیطرفانه ترجمه شود حقیقت را میتوان درون سطور ان پیدا نمود.
مترجم ناصر هانوور
22 .07 2021
بخش اول روسیه را از چهار چوب بدر اورید
مترجم ناصر هانوور
Georg Bönisch نویسنده
سرنگونی دولت در زمانی کوتاه تنها در چند ساعت نتیجه یک برنامه ریزی دقیق بود . در ساعت دو نیمه شب هفت نوامبر1917چهارشنبه نیروهای مسلح مراکز استراتژیک مهمترین نقاط پایتخت پتروگراد را اشغال نمودندتمام پنج پل بر روی رودخانه نوا ایستگاه های راه اهن مرکز پست اداره تلگراف و بانک مرکزی.ملوانان اورورا موضع گرفته و توپخانه قصر زمستانی را هدف گرفت رئیس دولت الکساندر کرنسکی موفق به فرار میشود تمام اعضای کابینت توقیف میشوند. بزودی بر در ودیوار پلاکاتها چسبیده میشوندو خبر پیروزی را اعلام میدارند قدرت دولتی در دست سربازان و کارگران شورای پتروگراد میباشد. این یک کودتا است که در وحله اول نظر عموم را جلب نمی کند.
جان رید خبرنگارامریکائی مینویسد زندگی روز مره براه خود ادامه میدهدمترو کار میکند مغاذه ها و رستوران ها باز هستند تاتر نیز به همچنین در جلوی بانک مرکزی سربازان محافظت میکنند من سوال میکنم شما از جانب کی هستید سرباز دولتی هستید رید از انها می پرسد انها جواب میدهند رژیم در هم شکسته اسلاوا بوگو خدا را شکر چند قدم دور تر افسری را میبیند واقعن شورش اتفاق افتاده است چورت سنایت شیطان میداند او فکر میکند شورش سه روز بیشتر دوام نمی اورد . یک تصور غلط بود.لنین رهبر مطلق انان چند روزی بود که از مخفیگاهش فنلاندبه پایتخت بازگشته بود با کلاه گیس وسبیل تراشیده در لحظه پیروزی بسیار متاثر از ان بود او به تروتسکی به همرزمش بیان کرد در گذار از زندگی مخفی و فرار از نقطه ای به نقطه دیگرورسیدن به قدرت دره ای عمیق است و مرد کوچک 47 ساله به زبان المانی اضافه کرد سر انسان گیج میرود. بعد از این اشاره کم و بیش خصوصی که من از او شنیدم.بدنبال ان روندروزمره کار اغاز میشود تروتسکی این لحظه تاریخی را یادداشت میکند.وظایف کار روز مره یک تعریف جالب انچه درهفت نوامبر در پتروگراد رخ دادمیبایست دنیا راتغیر دهد اینجا سنگ بنای اولین دولت سوسیالستی برای یک حزب قدرتمند کمونیستی برای یک سرزمین سرخ گذارده شد .
در این لحظه یک دموکراسی جوان و پارلمانتاریسم بوؤژوازی نابود گشت. لنین تعریف نمود یک نوع جدید دولت غیر قابل مقایسه بالاتر و دموکرات تر از جمهوری بورژوا دموکراتیک. در ابتدا در سکوت و بی توجهی یک رژیم مطلقه با اعمال ترور که سرانجام منجر به مرگ میلیونها انسان گشت.لنین گفت بلشویک ها یاکوبن های قرن بیستم میباشند که ماندگاری و نافراموشی بزرگی را به پیش می اورند. یک دیکتاتور پرولتاریا قدرتی که بهیچ قانونی پایبند نیست.
تزار دانا که بعد از مرگ او در روسیه نامیده میشد معتقد به اگاهی پیشرفت علوم تکنیک و پیش از هر چیز اعتماد بخویش.به گفته ریچارد رویس هیچ چیز نمیتوانست اعتماد به نفس او را سست کند در مورد درستی ایدههائی که او بدان ایمان داشت. او یک روشنفکر بی همتا بود که زندگی او در طول بیست سال حکایت داشت ار زندان تبعید و فرار مهاجرت و بدین خاطر تنها به عده معدودی اطمینان داشت.کسیکه بسازش سیاسی اعتقادی نداشت و با این وجود تشنگی او بقدرت اتوریته او وقاتعیت اوغیر قابل جایگزینی بود به گفته هیلدمایر متخصص مسائل روسیه بیان میدارد لنین مردی بود که از هیچ امد اومعمار و پایه گذار شوروی بود. . روسیه سرزمینی بزرگ میباشد از شمال غربی به دریای شرق از جنوب غربی به دریای سیاه ودر شرق دور به اقیانوس پاسیفیک وصل میگردد. سرزمینی متنوع که به 130 زبان صحبت میکنند جمعیت ان مابین 1860 تا 1913 از 74 به 164 میلیون نفر رسیدو یک سرزمین عثب مانده که تزارها ان را به روش اتوکراتیک حکومت میراندند.در دوران حکومتی تزارها این روال عادی بود با سیاسی شدن هرچه بیشتر جامعه انها هدف تعرض تبلیغات سیاسی قرار گرفتند که بطریق اژیتاسیون ودمونستراسیون و ترور صورت میگرفت. احزاب سیاسی ایجاد و هسته های انقلابی تشکیل میشدند.اینها به نام دفاع از کارگران و دهقانان که تقریبا 80 در صد انان بیسواد بودند عمل مینمودند تعداد فعالینی که خواهان سرنگونی حاکمین عقب مانده تزار بودند و ارزوی یک جامعه بهتر را میکردند و پیوسته در حال رشد بودند.یکی از اینان برادر بزرگتر لنین الکساندر بود او در مه 1887 اعدام شد گویا در یک ترور بر علیه تزار شرکت داشت.هنگامی که کسی از لنین پرسید حال چه خواهی کرد او بروشنی پاسخ داد چه باید بکنم راه من بوسیله برادرم تعین شده است. لنین نام مبارزاتی اوکه مفهوم ناروشن ان در تاریکی با قی مانده است.اسم اصلی او ولادیمیر ایلیچ اولیانوف میباشد در 22 اوریل 1870 در شهرک زیمبیرسک در ولگا متولد شده است مادرش ماریا در اصل المانی پدرش الیا مدیر مدرسه بود انها زمین داربوده و زندگی ارامی داشتند خانواده او همان بود که لنین لعنت میکرد. خورده بورژوازی .
لنین در رشته حقوق تحصیل میکرد و کارل مارکس را او غالبا در املاک پدری مطالعه مینمود .او بشدت تحت تاثیر مارکس بود بخصوص از گفته او فیلسوفان جهان را بگونه های مختلف تفسیر نموده اند مهم چگونگی تغیر ان است .مارکس و انگلس مدل تئوریک انرا تدوین کرده بوند. اولیانوف با داشتن درک تند سیاسی قصد بکار بستن انرا داشت.دهکده شوخنسکویه در جنوب سیبری محلی که او بخاطر اژیتاتسیون بانجا تبعید شده بود . در انجا او کتاب تکامل سرمایه داری در روسیه را نوشت و نتیجه گیری نمود یک سیاست مارکسیستی میبایست در درجه اول توجه به کارگران صنعتی دا شته باشدو درجه دوم به دهقانان. در دوران تبعید مونیخ در سال 1902او کتاب چه باید کرد را نوشت.یک نوشتار برنامه ای که در دوایر مارکسیستی او را معروف ساخت و اثر ات این کتاب روسیه را دگرگون نمود کار دستی و حرافی بی مسئولیت در محافل اگاهی دهنده اتوکراتی را نمیتواند از پادراورد.فقط با یک کادر حرفه ای قوی از انقلابیون حرفه ای او میگوید بما یک سازمان از انقلابیون حرفه ای را بدهید ما روسیه را از چهار چوب در می اوریم.در حزب کارگران سوسیالیست روسیه اساسا در مهاجرت بطور غیر قانونی در فعالیت بودند فراکسیون لنین که اساسا بطور نظامی سازمان داده شده بودند. .و فراکسیون محافظه کاران که خواستار یک حزب توده ای باز وبدون تحمیل زور بودند . دو طرف با یکدیگر دا ئم دربحث بودند. لنین موافق قدرت نما ئی وبانک ربائی برای تامین مالی حزب بود و طرف مقابل بشدت مخالف ان بودند.
در سال 1903 در لندن کنگره برای تعین کمیته مرکزی حزب در جریان بود یک گروه سالون را ترک میکند لنین و دیگر همر اهانش برای زمانی کوتاه دارای اکقریت شدند و از این ببعد خویش را بولشویکی نامیدند. و مخالفان او منشویکی اقلیت نامیده شدند.او در این کار استاد بود
لنین موجودی ساده زیست بود او سیگار نمیکشید مشروب بسیار کم مینوشید او قانع بود و بسیار منظم کسی که فریاد میزد توهین میکرد به مردان و زنان تنها استثنا فقط همسر او نادشدا کروپسکایا بود با او در یک محفل مارکسیستی در سنکت پترزبورگ اشنا شده بود و در تبعیدباهم ازدواج کردند. او علاوه بر نادشدا یک دوست دختربه نام اینسا داشت که بسیار شیک پوش وانقلابی بود اینکه او معشوقه لنین بود مدتها مخفی نگه داشته شد .
1905 یکشنبه 22 ژانویه سنکت پترز بورگ در خیابانهای شهر 100000 کارگرصلح امیز دست به تظاهرات میزنند خواست انها در مقابل کاخ تزار عدالت و حفاظت بود حفاظت در مقا بل فقر وبیچارگی . جنگ ژاپن و روسیه موجب گرانی و کمبود مواد غذائی شده بود عدالت به مفهوم ازادی مطبوعات ازادی بیان ایجاد پارلمان مشروطه بود سربازان وحشت کرده بدون اخطار دست به تیراندازی میزنند 130 کارگر کشته هزار تن زخمی میشوند.
این یکشنبه خونین یک انفجار بزرگ بود و جنبش انقلابی شروع برشد بیوقفه و گسترش در بیست شهر بزرگ نمود و تظاهرات و نا ارامی توده ای و موج اعتصابات بدنبال ان شورش ملوانان کشتی جنگی پوتمکین که حاصل ان 2000 انسان کشته وزخمی میشوند اغاز گردید. این نا ارامی ها تقریبا یک سال طول میکشد.
در اولین سال انقلاب روسیه تیپ جدیدی از قدرت سیاسی که خود را بسرعت تثبیت و بعد یک دولت ویک عصر نوین شوراها را ایجاد نمود . در ابتدا ارگان اعتصابی کارخانجات نساجی بنام شورا که این شکل شورای کارگری بعد در تمام شاخه های صنعتی گسترش یافت.برای اتوکراتهای پترزبورگ روشن بود که بعد از شورشهای دهقانان و اعتصابات راه اهن و تهاجمات به کاخهای اشراف مجبور به نشان دادن عکس العمل خواهند بود. تزار در اکتبر 1905 در یک مانیفست که حقوق سیاسی انسان ها را برسمیت میشناسد .لنین اطمینان یافت و به روسیه باز گشت.
این بازگشت یک دوره کوتاه برای او باقی ماند زیرا پلیس مخفی در تعقیب او بود و در سال 1907 دوباره از کشور خارج شد.در ابتدا به هلسینکی سپس به ژنو وپاریس کراکاو وسراخر در زوریخ سکنی گزید یک هدف اورا به تحرک وادارمینمود و تسلیم نمیشد بلشویسم دیالکتیک لنینی مارکسیسم ارتودکس به گونه ای که اویگن کوگون توصیف نموده است به او کمک میکرد پیش رود.نتیجه ان شد بریدن از منشویک ها و انتشار روزنامه پراودا در پترزبورگ
در تابستان1914 جنگ جهانی اول اغاز گشت.لنین از اغاز روی شکست تزار حساب مینمود شکست سلطه تزاریسم .برعکس تمام گروههای اپوزیسیون تصور مینمودند و هم زمان او مطمئن بود که این جنگ تبدیل به یک جنگ داخلی خواهد شدو سپس موجب یک انقلاب پرولتری خواهد گردید.
یکشنبه خونین پترزبورگ سرزمین بزرگ را به تکان دراورد در اغاز چهارمین سال جنگ اقتصاد روسیه در هم میپاشد مواد خام و سوخت کمیاب میگردند در مراکز اقتصادی ارد نایاب میشود کانتینها مجبور به بستن میگردند در هشت مارس ابتدا کارگران اعتصاب میکنند سپس زنان که در صف مواد غذائی ایستاده بودند به مردان خود میپیوندند این شروع جنبش غیر منتظره بود قزاقها نوعی پلیس گارد مانعی بر سر راه اعتصابیون نمیشوند . توده های وسیع سربازان پشت به ارتش میکنندو همبستگی خود را با اعتصابیون اعلام میدارندتزار نیکولای دوم از شدت بی اعتمادی استعفا میدهد. سیصد سال سلطه سلسله مونارشی تزاریسم بپایان میرسد.
در ابتدا یک حکومت محافظه کار هدایت دولت را در دست میگیرد شورای کارگران و سربازان پتروگراد بموازات در کنار انان فعالیت میکند. یک سلطه دو گانه که خواسته های دمکراتیک را پیش می اورد مناسباتی شکننده با ازادی اجتماعی و ازادی مطبوعات. و یک ارتش درهم شکسته.به گفته تاریخ دان هیلدمیر سرزمین روس در راه رسیدن به نوعی رژیم دموکراتیک بود.در این مرحله تعین کننده لنین در محل حضور نداشت ا و در زوریخ گیر افتاده بود مانند غولی در بطری. لنین پول نداشت و در زمان جنگ راه ها پیچیده اند حکومت پادشاهی المان او را مانند یک سلاح مخفی می بیند که روسیه را از درون میتواند بی ثبات کند و دشمنان جنگی را ضعیف نماید. امکان به قدرت رسیدن لنین را هیچ کس نمیتوانتد تصور کند. او که مصمم به راهش بود با قطار از المان به روسیه فرستاده میشود.در شب 16 اوریل حدود ساعت 23 لنین وارد پتروگراد در ایستگاه فینلاند میشودبرای استقبال کننده گان ابجو هدیه میشود استقبال او با پرچم های سرخ وارکستر موزیک صورت میگیرد. تا هنگام ورود او بلشویکها نا مصمم بودند چه موضعی در مقابل رژیم درست میباشد.حال لنین سرعت حرکت را تعین میکند رژیمی که جنگ را ادامه میدهدو اصلاحات ارضی را جلو نمی بردو تکیه او به مائموران دولتی میباشدو از بورژوازی حمایت میکند باید رد کرد.نه به جنگ نابود باد پلیس و ارتش زمین از ان دهقانان تمام قدرت از ان شوراها انچه که در تز های اوریل بیان شد تاریخ جهان در گذار زمانی بود. .
بایک ضربه کورس برنامه ای حزب و کورس استراتژیک ان تغیر کردسازمان کادرهای حزب از انقلابیون حرفه ای تبدیل به جنبش توده ای گشتند کارگران ناراضی دهقانان سربازان خسته از جنگ دسته دسته اضافه میشدندتعداد بلشویکها در اغاز 1917از 20000 به 400000 نفر در اکتبر رسید در انتخابات مسکو در ماه سپتامبر اکثریت ارا را بدست اوردند 51 درصد.یک چنین پیروزی را هیچ کس انتظار نداشت. حتی لنین. او در زوریخ در یک سخنرانی گفت ما افراد مسن شاید مهمترین نبردهای تعین کننده را در انقلاب اتی به چشم نبینیم.
بعد از پایان سلطه تزار ها ماهها قدرت وطنی نداشت یک شورش چپ بی نتیجه ماند ویک کودتای بورژوازی برهبری ژنرال کورنیلوف به همان ترتیب.لنین خود را درفنلاند مخفی نمود وفنلاند قصد جدائی داشت .دراغاز اکتبر تروتسکی به سمت رهبری شورای پتروگراد انتخاب میشوددر جانشینی یک منشویک. این یک تغیر سیمبولیک بود بولشویکها رهبری کمیته نظامی پتروگراد را در دست دا شتندو این کمیته در گرفتن قدرت نقشی تعین کننده بازی میکند.لنین در محل مسکونیش در فنلاند احساس میکند که سقوط رژیم نزدیک است او با اطمینان خاطری که دارد بگونه ای که نفس را در سینه حبس میکند.اما اکثر رفقا صبر میکنند. انها تصور میکنند از طریق مسالمت امیز امکان بدست اوردن قدرت پس از انتخابات در سراسر روسیه فراهم میباشد.ترمین انتخابات مجلس شورا گدشته است . لنین نامه و مقاله با صدای رعد اور انچنان که نیکولای سوخانو نویسنده چپ سوسیالیست تزهای لنین را انارشیستی میخواند. لنین اشاره به مارکس مینمایدو اشاره او به هنر شورش شناخت لحظه صحیح را تشخیص دادن و یک چنین لحظه ای را ندیدن یا حماقت کامل و یا خیانت انجام شده است. .او باردیگر به توده حزبی رومی کند و میگوید دولت بلرزه افتاده است حال بایدبقیه کار را انجام دهیم سر اخر کمیته مرکزی شورش مسلحانه را قبول میکند.
پس از ان دیگر وزیری نبودبلکه کمیسر خلق اسطلاح خلق شده از جانب تروتسکی کابینه شورا کمیسر خلق خوانده شد رئیس ان لنین و در جا اولین دولت کارگران و دهقانان متولد شد.
کشور در سراشیب سقوط قرار داشت در اینده نزدیک جنگ بیرحمانه داخلی شروع میگردد مواد غذائی و سوخت کم یاب میباشند. در 8 نوامبر شورای کمیسر خلق دردو فرما ن هسته اصلی تزهای اوریل را تصویب نمود فرمان در مورد صلح دولت نوین پیشنهاد انرا به تمام کشورهای شرکت کننده در جنگ صادر نمود که بلاواسطه مذاکرات اغاز گردد.لنین در ماه مارس 1918 با المان واطریش مجارستان قرارداد صلح را اضا نمود با شرایط سختی برای روسیه و مجبور شد بخشی از سرزمین روسیه شامل لهستان لیتوان و کورلند را از دست بدهد.
فرمان رفورم ارضی خلع مالکیت ملاکین بزرگ بدون پرداخت خسارت مالی معادن وجنگلها تحت تملک دولت قرار گرفتند. چگونگی تقسیم این املاک بعهده مجلس شورا قرار میگیرد که ازجانب نمایندگان انتخاب شده تصمیم گرفته شود.این رفورم ارضی رونویسی شده ازسوسیال رولوسیونرها بود که در سال 1905 طرح شده بود.تا دهقانان را از اس ار ها جدا سازند.پس ا زان قانون پشت قانون امد جدائی دولت وکلیسا هشت ساعت کار در روز ممنوعیت کار کودکان بیمه اجباری دولتی نمودن بانکها ممنوعیت ازادی مطبوعات ایجاد کمسیون فوق العاده مبارزه با ضدانقلاب مخفف ان چکا این تشکیلات بسرعت رشد نموده و تبدیل به سازمانی مخوف گردید. تمام این فعالیتها شکنندگی قدرت بلشویکها را نمیتواند مخفی کند.لنین که در سوی تک حزبی پیش میرفت مجبور شد تحت فشار همرزمان با نفوذ حزب
در پایان ماه نوامبر با اس ار ها وسندیکای راه اهن دست به اعتلاف بزند. این اعتلاف امری دراز مدت نبود بلکه یک وحدت کوتاه و نشان دهنده راه اینده نبود.از ان گذشته اس ار ها مخالف صلح با المان بودند. این که بولشویکها پایه چندانی درون مردم نداشتند انتخابات مچلس مشروطه نشان داد.اس ار ها در پایان نوامبر نیمی از ارائ را بدست اوردند و بلشویکها یک چهارم ارا را کل ارا 42 میلیون بودند.هنگامی که در پتروگراد جلسه شورای مشروطه در ژانویه تشکیل شد امنیت شهر خراب بود سربازان دست به غارت و چپاول میزدند وکسی کاری نمی کرد. در این فاز در هم پاشیدکی لنین مجلس دموکراتیک را از هم پاشیداو گفت به هیچ قیمتی دولت شوراها رااز دست نخواهیم داد این تصمیمی بود برای دیکتاتوری حزبی بر ضد جمهوری پارلمانتاری.
برخلاف انتظاروضعیت اقتصادی بد تر شد تورم بالا رفت و مردمان شهرنشین گرسنگی میکشیدند فقدان مواد سوخت باعث سرما و ازار مردم میشد صنایع احتیاج به چوب برای سوخت داشتندمبادلات پایا پا غیر قانونی بودند و چکا با زور با انان مقابله میکرد. قوانین متعددی برای حل مشکل تصویب میشد که در هیچ برنامه بولشویکی دیده نمیشد. کمونیسم جنگی جواب این مشکلات در سال 1921 داده شد اقتصاد سیاسی جدید نپ نامیده شد.
در پایان سال 1922 اتحاد جماهیر شوروی پایه گذاری میشود در ابتدا متشکل از روسیه سفید روسیه اوکراین و ترانس قفقاز. لنین سخت بیمار است.نتایج ترور اوت 1918 با زخم ریه و گلوو عوارض ان لنین را به فکر فرو میبرندواو انتقاد میکند.او مینویسد حزب تب کرده است دستگاه حزب به هیچ درد نمیخورد هیچ تشکیلاتی به بدی موئسسه کنترل کارگران و دهقانان وجود نداردکه مرکز کنترل علیه بوروکراتیسم فساد وغیره تمام ان چیزی که در امپراطوری رومانف وجود داشت او با تائسف به نتیجه میرسد که تزاریسم قدیم با روغن شوراها تقدیس شده است. تنها خیلی سبک . در 21 ژانویه1924 لنین میمیرد جنازه او در ابتدا به خاک سپرده میشود اینکه او امروز در مقبره اش قرار دارد بنظر میرسد که کشور هنوز از تائثیر لنین جدا نشده است. جنازه مومیائی او که همواره رویش از جانب متخصصین کار میشود در تابوتی با شیشه ضد گلوله خوابیده غیر از جمعه ویک شنبه از ساعت ده تا سیزده برای عموم باز است.
سرزمین در اتش و خون
مترجم ناصر هانوور.
RALF ZERBACK نویسنده
بخش دوم
به اسانی تقریبا در یک بازی بلشویکها در سال 1917 در پتروگراد امروزه سنکت پترزبورگ قدرت را بدست اوردند.در واقع قدرت واقعی را انقلابیون مجبور بودند در جنگ داخلی به چنگ اورند جنگی که تا بدان هنگام سرزمین به خود ندیده بود.گیج کننده وحشیانه بیرحمانه گردابی سوزان از تجاوز وتجاوز متقابل.برای نویسنده المانی ادوین اریش دووینگر که در کنار ضد کمونیست ها ی سفیدها میجنگید کشتار و قتل عام وسیع یک جشن سادیستی بود. به همین گونه نویسنده روس ارتیوم وسیولی که در جبهه مخالف میجنگید میگوید سرزمین در خون واتش میجوشید.
بارهای بار سفیدها حمله میکنند سرخها را محاصره کرده همواره واحد های هردو طرف دهکده هارا اشغال کرده غارت کرده و کشتار میکنند.سلاحهای مدرن توپخانه مسلسل امار کشته شدگان را بالا میبرند. تنها تعداد قربانیان شخصی بالغ بر هشت میلیون انسان تخمین زده میشود. همه جا چبهه است همه جا جنگ است جنگ بر علیه دشمن خارجی مخلوط میشود با درونی.جنگ داخلی هنگامی شروع میشود که جنگ جهانی اول پا یان یافته بود. با شکست سنگین روسیه تزاری. دولت شوروی با بستن قرادادصلح برست لیتوسک با رژیم المان این قرارداد نه دوستی و نیمه متحد یک قرارداد صلح خجالت اور روسیه با ازدست دادن فنلاند بالتیکوم لهستان و اوکراین یک چهارم سکنه تولیدات ذغل سنگ وفولاد خواستار صلح بهر قیمت چون انرا قول داده بود زیرا ارتش درهم شکسته بود.و حال در این وضع جنگ داخلی پیش میاید درست در جائی که انتظارش نمیرفت.و
در اغاز 1918لشگر چکوسلواکی 35000 نفره که متحد تزاربود در ضدیت بر علیه نیروهای میانه در واقع قصد خروج از روسیه را داشتند. در نتیجه سوء تفاهم با ارتش سرخ در گیر میشوند و در طول خط اهن ترانس سیبیری موءفق میشوند 9000 کیلو متر را در مسیر راه اهن اشغال کنند.
برای ارتش سرخ این شکست خجالت بار وخطرناک است که سیبیری را از دست بدهند زیرا اکنون نیروهای دیگر خارجی وارد میشوند زیرا برای ایشان جنگ ادامه داشت و انها میخواستند جلوی المان را بگیرند. و کمونیسم را در نطفه خفه کنند. انها اهداف خویش را داشتند .در ژوئن 600 سرباز بریتانیا وارد مورمانسک میشوند بدانبال ان فرانسوی ها وارد ارخانگلسک میشوند بدنبال ان 5000 امریکائی وارد میگردند در ادسادر دریای سیاه یک واحد فرانسوی یونانی وارد خاک روسیه میشوند در پاسیفیک امریکائی ها وبریتانیائی ها وارد میشوند ژاپن نیز ازفرصت استفاده میکند. در مجمع سربازان 14 کشور به خاک روسیه وارد میشوند.
در حینی که قدرتهای غربی دست به هجوم بر علیه ارتش سرخ میزنند در سمارا نیروهای ضد بلشویک تقاضای کمک از نیروهای چک می کنند در 8 ژوئن انها واردشهر میشوند وانجا یک دولت موقت در مقابل سرخها ایجاد میکنند این نیروها برخلاف سرخها یک دست نیستنددر اینحال سعی در اتحاد دارند. در کنفرانس تمام روسی نمایندگان بیست دولت محلی به توافق میرسندو یک مرکزیت از پنج فرد که خود را مینیسترات تمام روسی مینامند این مرکزیت عمر کوتاهی دارد. ارتش سرخ اوفا را تسخیر کرده و کنفرانس دولتی را تعقیب وتار و مار مینماید.
موفقیت سرخها امری اتفاقی نبود انها با اعتقاد تمام ارتش خود را سازمان دادند معمار ان تروتسکی بود یک استراتژ ماهر.قدرت ارتش سرخ در عرض دو سال از صد هزار به پنج میلیون ا رتقا یافت در ابتدا به روش ایده ا لیستی و بعدن بطور حرفه ای خدمت سربازی وظیفه حاکمیت یافت فرماندهی از بالا به پائین اجرا میگشت. تروتسکی مهم ترین نقشه او استخدام افسران ارتش تزار در حدود50000 تن و دویست هزار گروهبان در خدمت.ارتش سرخ در امدند نیروی پیشرونده انان نه کمونیسم بلکه دفاع میهن در مقابل نیروهای خارجی بود. در دهم یولی 1918قوانین جدید جمهوری شوروی روسیه تصویب میشود مهم تر از همان ابتدا لنین و تروتسکی و رفقایشان پایه را بر ترورمیگذارند در دسامبر 1917 سازمان امنیت چکا تحت مسئولیت فلیکس چرشینسکی معروف به اهنین.دارای 600 عضو تائسیس شداو یک اشراف زاده لهستانی و بولشویک بود. درسال 1921 چکا 280000 عضو داشت وبویژه در محدوده خارج از شهرهادست به کشتار میزند.به همین صورت نیز سازمان امنیت سفید ها نیزعمل مینمودند .
در 16 یولی 1918بولشویکها 16 ماه پس از استعفای تزار نیکولای در یکاترینبورگ در اورال به قتل میرسد این تصمیم از جا نب لنین و بولشویکها گرفته میشود.لنین ترس داشت که او بوسیله سفید ها ازاد شود و به عنوا ن تابلوی قدرت استفاده گردد نه فقط تزار بلکه همسرش و جانشینش و چهار دخترش وسر انجام پزشک او وچهار خدمه او نیز به قتل میرسند. در ادامه این جنایات مخدوش شده و در سال1991سرانجام حقایق روشن میگردد.
سفیدها نیز سیاست خویش رانیز تشدید کرده و دست از شعار های لیبرال و چپ بر داشته و خوا ستا ر حکومت نظامی میشوند.الکساندر کلچاک فردی نظامی و رقیب لنین در عرصه حکومتی بود حکومت خویش را در امسک بر پا نموده بود. او نوعی اشرافیت بود یک رهبرو بسیاری او رافردی روانی ارزیابی میکردند لنین او را دیکتاتور سفید مینامید که شکست ناپذیر ارزیابی میشد.در واقعیت بنظر میامدکه پایان سرخها نزدیک است. مناطق تحت سلطه انان یک پا نزدهم سرزمین روسیه بود ملیت های غیر روس تمایل به جدائی داشتند.ارتش سیبیری کلتچاک در ماه مارس 1919 دست به تهاجم به سمت غرب زدو 300 کیلومتر پیشروی نمود.در پایان اوریل اوفا را تسخیر نمود جائی که خطوت اهن زیادی وجود دارند لنین گفت اگر تا قبل از زمستان پیروز نشویم پایان انقلاب چاره ناپذیر است. سرخها نیروهای خویش راجمع کرده و به 360000 تن بالا بردندرهبری ارتش را سرگئی کامنف به عهده گرفت . در تابستان سرخها دست به چنان تهاجمی زدندکه برای سفید ها چاره ای جز فرار وعقب نشینی نا منظم نماند. در نوامبر کلتچاک از امسک نیز خارج شد.
خطرناکتر وضع جبهه جنوب بود ژنرال سابق انتون دنیکین ارتش خود با سوار کاران قزاق دندر تابستان موفق به اولین پیروزی ها میشونددر پائیز قصا هجوم به مسکو رادشتند در20 سپتامبر دنیکین کورسک را تسخیر کرد اوست اکتبر اریول سقوط میکند وتا مسکو فقط 300 کیلومتر فاصله میماند شانس سفیدها بسیار خوب است سرخها دچار وحشت میشوند ولی واحد قزاق ها و توپخانه و واحد لتلند اولین پیروزی هارا به دست میاورند سپس ارتش سواره کار تحت رهبری زنرال سمیون بودیونی در نبرد مسیر تدارکاتی سفیدهارا قطع می کنند.و سر اخر رستوو و کیو ومناطق دون راتسخیر میکننددر شمال غربی پتروگراد مورد تهدید است. ارتش سرخ در جنوب درگیر ژنرال دنیکین است. ارتش سفیدها ازمرز روس استنین عبور کرده و در اکتبر 1919 به نزدیکی پترو گراد میرسد.کمونیستها اجبارا نیروهایشان را بشمال منتقل کرده وتروتسکی رهبری دفاع از پتروگراد را بعهده میگیرد.15000 نیروی سفید در مقابل 70000 بلشویک هیچ شانسی ندارد. سومین پیروزی حاصل میشود. بولشویکها در تمام جبهه ها پیروز میشوند. جنگ در سال بعد در سیبیری تا سال 1922 ادامه مییابد انها ژنرال کولتچاک رادر سال 1920 در ایرکوتسک میکشند. دنیکین دست از جنگ برداشته و به امریکا فرار میکند. بلشویکها در نبردبا لهستان شکست خرده و عقب مینشینندو لهستان در 1920 جزئی از روسیه نمیشود. اخرین نبرد برعلیه ژنرال پیوتر ورانگل در غرب صورت میگیرد وسفیدها را بیرون میرانند.
اینکه سرخهاپیروزی درخشانی کسب کردند ا ز جانب شاهدان وحتی لنین معجزه ای ناباورانه ارزیابی میشود.کسی که به نقشه نگاه می کند میبیند که سفید ها منا طق وسیعی راتحت کنترل داشتندو سرخها نقاط کوچکی رادر دست داشتند .این تصور غلط است سرخها همواره شهر های بزرگ ومنطق صنعتی را در کنترل داشتند و خطوط متصل بهم را قطار مشهور تروتسکی با پرچم های سرخ بود که او را ازنقطه ای به نقطه دیگر جبهه میرساند چنین خط جنگی را سفیدها نداشتند. تعین کننده موضع دهقانان بود انها جمعیت اصلی روسیه را تشکیل میدادند. اگر چه سرخ ها بی رحمانه به دهقانان برخورد مینمودندو غلات انان راضبط مینمودندزیرا گرسنگی در شهر ها بیداد میکرد وسربازان نیز گرسنه بودند قدرت شوراها بزور غلات از دست دهقا ن د ر میاورد .واین باعث ایجاد گروه سومی به نام سبز ها شد که بر علیه هر دو جناح مبارزه می کردند اما بسیاری از انان سرخ ها را به سفیدها ترجیح میدادند انها را کم ازار تر می دیدند زیرا سفیدها از زمین داران بزرگ پشتیبانی میکردندو زمین تصاحب شده را باز پس میگرفتند.سبز ها فاقد یک برنامه بودند.
لنین یک دلیل دیگر برای پیروزی سرخها می دید در یک سخنرانی در اول مارس 1920 اشاره به سخن کارل رادک متخصص مسا ئل المان درکادر رهبری روسیه کرد. او گفته بودبرروی زمین روسیه خارجی ها نمیتوانند بجنگندو این اشارهی به نیروهای متحده بخصوص فرانسوی ها و انگلیسی ها بود.و بدینگونه میهن پرستی سنتی روسی منبعی برای انقلابیون بود . بیرحمی وخشونت درجنگ تنها از جانب بولشویک ها صورت نگرفت بلکه نیرو های ضد انقلاب سفیدها دست کمی از سرخها نداشتند بخصوص قتل عام یهودی ها بدست سفید ها صورت میگرفت. لنین از ترور یاکوبن ها در انقلاب فرانسه دفاع میکرد و مجله ای به همین نام منتشر میشد.اعدام با اسلحه دپورتاسیون و شکنجه مجاز بود خطر مرگ برای روشنفکران کارگران و دهقانان موجود بود ایدال سرخها دنیای ازاد و صلح امیز حقوق ملیتها جهان ازاد در تضاد با روش سرکوبی بود که به اوج خویش رسید و این تمایل به اعمال خشونت و قدرت تا انحلال دولت شوروی از ان رها نگشت.
.
بخش سوم
Rainer Traub نویسنده
مترجم ناصر هانوور
سخنگوی مردمی در انزوا تروتسکی
هیچ فردانقلابی در سنین جوانی یک چنین صعودی به اوج و رسیدن به عظمت قدرترا مانند لئو برونستین لئو تروتسکی تجربه نکرده است و هیچ کس چنین سقوطی از اوج قله قدرت را ندیده است .
اولین دستگیری وزندانی شدن او به جرم اژیتاسیون سوسیالیستی در هجده سالگی بود.در ان زمان او لئو برنستین نام داشت فرزند یک مالک زمیندار متولد1879 بود .زمان حبس و تبعید را او در مطالعه و بالا بردن اگاهیش استفاده نمود. با نوشتن مقالات در مطبوعات زیر زمینی هزینه زندگی خود را تامین میکرد.و بزودی تحت نام پر معروف شد.پس از چهار سال تبعید او موئفق شد زیر علوفه یک گاری خود را مخفی کرده وفرار کند. با استفاده از یک گذرنامه جعلی و استفاده از ترتسکی نام نگهبان زندان و جعل ان خود را به اروپای غربی رساند. در یک صبح زود پائیز 1902 در خانه لنین نویسنده تکامل سرمایه داری در روسیه و چه باید کرد که همه انها را خوانده بود زد . با جمله پر این جا است همسر لنین نادشدا او را از تخت خواب بیرون کشید.کنجکاوی هر دو رهبر دو جانبه بود.با وجود اعتقاد به اساس مارکسیسم رابطه شخصی اندو همواره تا سال 1917 با در گیری ایدئولوژک همراه بود.
تروتسکی در حمله ای به لنین برنامه او را در هدایت حزب وسیله کادر های حرفه ئی چنین نامید در ابتدا تشکیلات حزبی به جای کل حزب مطرح میشود سپس کمیته مرکزی جای تشکیلات را میگیرد و سر اخر یک دیکتاتور جای گزین کمیته مرکزی را میگردد اینها انتقاداتی بود که تروتسکی به چه باید کرد لنین داشت. داشت در سال 1905 اخبار قتل عام تظاهرات مسالمت امیز کارگران درمقابل کاخ زمستانی تزار تروتسکی به پایتخت روسیه باز میگرداند . بدنبال اعتصابات توده ئی بسرعت شوراهای کارگری انتخاب میگردند.تروتسکی از اختفا برون امد .سخنگوی با وجهه که به عنوان اژیتاتور گاه با شوخی گاه جدی حضور می یافت طولی نکشید سخن گوی مردمی به عنوان اولین رهبر شورای کارگران درتاریخ انتخاب شد.او سخنگوی 200000 کارگر صنعتی شد. او میتوانست به زبان کارگران دهقانان و بزبان شهر نشینان صحبت کندو میفهمید چگونه انها را تحت تائثیر قرار دهد.او باتاکتیک خود وتوانائی عملکرد خود توده ها را تحت نفوذ خود دراورد.بعد از دو ماه حاکمیت دست به فشار زد . در دادگاه برعلیه رهبر کارگران تروتسکی با سخن رانی دفاعیش با صدای زنگ دارش تریبونال دفاعیاتش بر علیه تزاریسم را به پیش بردو این نفوذ مردمیش باعث تبعید باردوم او شد او این بار نیز دست به فرارزده و به اروپای غربی رفت.هنگامی که جنگ جهانی اول صبر خلق زحمتکش با اتوکراتی تزاریسم رابه سر رساند زمان حکومت تزار به پایان نزدیک شد در فوریه 1917 یک رژیم ضعیف بورژوا وظایف دستگاه حکومتی را به عهده گرفت. دوباره تروتسکی از تبعید بازگشت او در تابستان 1917 به حزب بولشویک لنین پیوست اعتقاد هردو به نزدیک بودن انقلاب پرولتری اختلافات نظری این دو راکوچک وبی اهمیت جلوه داددر سپتامبر1917او از جانب شورای کارگران به ریاست شورای پایتخت انتخاب شد.و بلا واسطه تروتسکی ا ز طرف بلشویکی به سمت کمیته نظامی انقلابی گزیده میشود. بدینگونه تروتسکی سازمانده انقلاب در نوامبر میگردد. شورای کمیسری خلق این چنین به پیشنهاد تروتسکی نامیده میشود در یک چنین کشور عظیم و در هم شکسته از جنگ جمعیت ان چهار پنجم متشکل از دهقانان که بیسواد بودند چگونه میتوانستند برنامه های سوسیالیستی را پیاده کنند.رهبران انقلاب فکر میکردند در کوتاه مدت انقلابات سوسیالیستی در اروپای غربی رخ میدهد تروتسکی این تصور انقلاب پی در پی را در سال 1905 طرح نموده بود. گسترش انقلاب در غرب این امکان را بروسیه میدهد گام به گام برنامه سویالیسم را به پیش ببرد. در عمل نشان داده شد که این یک ارزو بیش نیست.با وجود نا ارامی ها نظیر شورش اسپارتاکوس در برلین به سال 1918 1919ولی اکثریت کارگران المانی رفورم را ترجیح میدهند و روسیه در مقابل پس از انقلاب بولشویک ها سالها در مرداب جنگ فرومیرودو این وظیفه مشکل از سربازان روستائی خسته از جنگ جنگجویان ورزیده انقلابی ساخته شوند بعهده تروتسکی گزارده میشود.او به عنوان پایه گذار و فرمانده کل ارتش سرخ تروتسکی چهره نوین خود را نشان میدهد. پر با روش بسیار خشن به سربازان معترض با حکم اعدام برخورد مینماید و ارتش پنج میلیونی خویش را بسوی پیروزی هدایت میکند.و قیمت این پیروزی بسیار سنگین میباشد در طول چهار سال .بین هشت تا ده میلیون انسان کشته میشوندچهار برابر جنگ جهانی.از دموکراتی پایه ئی شوراها و تمام قدرت ا ز ان شوراها چیززیادی باقی نمانده است.بخش بزرگی از پرولتاریادر جنگ نابود شده است. در سیستم زنجیره ئی فرماندهی فقط حزب لنین باقی مانده است.اقتصاد در هم شکسته فقط یک پنجم تولید را توان دارد. بدین جهت تروتسکی خواستار میلیتاریزه کردن کار است.و د ولتی نمودن سندیکاها می باشد او مخالف اپوزیسیون کارگری درون حزبی است که خواستار ازادی سخن درون حزبی و فراکسیون میبود. لنین تمایل اورا برای روش های ا وامری انتقاد میکند.همزمان موجی از اعتصابات کار گری در سال 1921 در میگیرد.هم چنین واحدنیروی دریائی کرونشتاد درنزدیکی پتروگراد شورش کرده و خواستار تشکیل شوراها بدون شرکت کمونیست ها میشوند.
دولت انقلابی در سراشیب سقوط قرار گرفته تروتسکی بدون معطلی در مارس 1921شورش ملوانان را در خون خفه میکند. همزمان کنگره دهم حزب بولشویک نه تنها اپو زیسیون کارگری را محکوم میکند بلکه هرگونه ایجاد فراکسیونی را علیه کمیته مرکزی تنها حزب قانونی موجود ممنوع میکند یک چنین تصمیم جهت گیرانه در تضاد با سنت حزب تا ان هنگام میباشد.که در تمام دوران بحث درون حزب ازادانه صورت میگرفت.و حال حقوق اقلیت زیر علامت سوال قرار گرفت.در 22 مارس 1922 اولین سکته مغزی لنین اتفاق میافتد دراوریل پست دبیر کل حزب ایجاد میشود واین مقام را یوزف چوگاشویلی معروف به استالین دریافت میکند.هنگامی که لنین درسال 1924 میمیرد کسانی که از 1917 عضو حزب بولشویک بودند کمتر از یک درصد اعضا را تشکیل میدادند. چه کسی باید حزب و سرزمین سرخ را در داخل هدایت کند . درخارج تصور میشد که رهبر ارتش سرخ جانشین او میشودولی او بخاطر رفتار تند و متکی بخود بودنش طرفداران چندانی نداشت. موضع اوبرای میلیتاریزه نمودن کار و دولتی کردن سندیکا سمپاتی کمی برای او باقی گداشت.در سال 1923 اناتولی لو ناچارسکی که در اولین دولت انقلابی کمیسر خلق در امور فرهنگی تربیتی بودگذارشی در باره تروتسکی نوشت از استعداد فوق العاده او در دریای بزرگ وقایع سیاسی را تعریف ومثبت ارزیابی نمود و از او به عنوان بزرگترین سخنگوی عصر ما سخن گفت فقدان توانائی او در برخورد به انسانهاوتوجه به انان وکمبود جازبه انچیزی که در وجود لنین بطور طبیعی وجود داشت موجب تنهائی او میشود به عنوان یک انسان موجودی خار دار از نوع استبداد ی میباشد.وبرای کار حساس حزبی مناسب نیست.و در این حیطه تنها فرد مناسب استالین میباشد.که با داشتن شغل دبیر اولی حزب امکان جمع اوری هوادارانش را دارا میبود.ازاین گذشته او زینویوف وکامنف را قانع کرده که همراه او شوند .این دو بولشویک چهره استالین را در پشت پرده نتوانستند تشخیص دهند که اندو ودیگر گاردهای قدیمی بولشویکها دراینده به اتهام ضد انقلاب تیر باران خواهند نمود. استالین و زینویوف تز لنینیسم را تبلیغ مینمودند یک تعریف که لنین هرگز استفاده ننمود تعریفی یکپارچه که از اشتباه ناپذیری فرد منتج مینمایند. جسد مومیائی شده اوبر خلاف میل او واعتراض همسرش مثل فراعنه مصرمومیائی شده و در مقبره به تماشا گذاشته میشود. در کنگره حزب تروتسکی با تنفر سکوت میکند.او به ان اشاره نمیکند که لنین در بستر بیماری پیشنهاد همبستگی بر ضد استالین رانموده بود.و در نامه ای به حزب نسبت به استالین اخطار داده بود که او قدرت بیش ازاندازه در دستانش تمرکز داده است و اینکه او باید برکنار شود.استالین براین تز بودکه اینکه رویای انقلاب جهانی از هم پاشیده وحال باید در یک کشور ساختمان سوسیالیسم را به مفهوم لنینیسم تصویر نمود وخود راوفادار ترین شاگرد او معرفی نمود و با حمله به تروتسکیسم او را دشمن حزب معرفی نمود.در حینی که دیکتاتور اینده قدرت خویش راگام به گام در دستگاه گسترش میداد تروتسکی ارزشی برای او قایل نمیشودو او را یک بوروکرات متوسط ا رزیابی میکند ولی استالین گامی بجلو برداشته واورا در سال 1925 ازمقام رهبری ارتش برکنار میسازد.از انجائی که او استالین را قبر کن انقلاب نامیده بود او تروتسکی رادر 1927 از حزب ودر سال 1929 از کشور اخراج مینماید. در مهاجرت تروتسکی خستگی ناپذیراز انقلاب خیانت شده صحبت کرده و خواهان دموکراسی شورا ها میشود.و خواستار چند حزبی میشود و پیش بینی ها ی گذشته خود را فراموش میکند. تروتسکی میداند که در مهاجرت باید مواظب باشدو او نمی تواند از دست جاسوسان و ماموران او بدور باشد.و هنگامی رهبر کرمل می شنود که اوقصد نوشتن شرح زندگی او را دارد .سه گروه جنایتکار را برای مرگ او تعین میکند. در سال 1940 تروتسکی و همسرش در خانه محافظت شده در مکزیک از دست حمله جنایت کاران او در اخرین لحظه نجا ت پیدا میکنند .بعد از این حمله یک اگنت اسپانیائی با منشی او روی هم ریخته اعتماد او را جلب کرده وبدین طریق وارد خانه او میگردد تحت عنوان میل به یادگیری خواهش میکند که نوشته اورا بخواند در حینی که او مشغول خواندن طرح او میشود این جاسوس اسپانیائی استالینیست بنام رامون مرکادورکه درون لباسش یک یخشکن مخفی کرده بود انرا در یک لحظه برسر او فرود می اورد. تنها سخنگوی مردمی در 21 اوت 1940بدستوراستالین کشته میشود و300000 نفر بر جنازه او ادای احترام مینمایند بنا بدستور استالین مرکادور نشان لنین را دریافت ودر سال 1960 پس از ازادی از زندان مکزیک تیتر قهرمان شوروی را دریافت مینماید
اخرین خواننده ازاد کتاب استالین مترجم ناصر هانوور
بخش چهارم
Uwe Klussman نویسنده
فاصله مابین تبلیقات وزندگی واقعی یوزف استالین با نگاهی کوتاه به شرح زندگی او نشان میدهد. او 1879 به دنیا امده ولی در واقع او در سال 1878 متولد شده بود.به چه علت او سن خود را یک سال جوان تر نشان داده خود داند یوزف جوگشویلی پسر یک کفاش و مادرش دهقان زاده بود. دوران کودکی خوبی داشت او در یک خانه اجری بدنیا امد که امروزه موزه میباشد.وا لد ینش اورا که بسیار باهوش بود سوسو مینامیدند به مدرسه مذهبی میفرستند و سپس او بمدرسه یونانی ارتودوکس سمینارمیرود در تفلیس پایتخت گرجستان که جزئی از امپراطوری روسیه بود.انجا تربیت او شکل میگیرد او استفاده از لغات را میاموزد.و مفهوم مکانیسم کنترول را.او در گفتگوئی به امیل لودویگ نحوه جاسوسی در مدرسه را توضیح میدهد در ساعت 9 صبح ما برای چای خوردن به سالون نهار خوری میرفتیم پس از باز گشت متوجه میشدیم که وسائل مارا کنترل کرده بودند.استالین در ان هنگام بالا ترین فرد کنترل کننده بزرگترین سازمان جاسوسی دنیا میگوید چه چیزی میتواند مثبت باشد. رهبری اینترنات میخواست وسیله کنترل شاگردان را از مارکسیسم دور نگه دارد.مارکسیسم برای جوانان بسیارجالب توجه بوداز جمله یوزف .جگاشویلی از پانزده سالگی جزوهای مارکسیستی را میخواند. از سال 1896 سوسو نام دیگر استالین جلسات درس مخفیانه را سازمان میداد.و دو سال بعد عضو حزب سوسیال دموکرات شد .او برای کارگران جوان راه اهن اصول اولیه مارکسیسم را یاد میداد.و درکنار ان گوش به سخنان کارگران تفلیس میداد.او انهارا خوب میفهمید. در عین حال به روشنفکران مشکوک بود. به علت لو رفتن کار سیاسی ازسمینار کشیش ها اخراج شد. حال او بیست سال سن داشت و تصمیم به حرفه ا ی شدن گرفت. پس از یک خانه گردی او به زندگی مخفی روی اورددر اوریل 1902 برای اولین بار دستگیر شد وبارها به زندان افتادو به سیبری تبعید شد در انجا او قوی تر شده و در مقابل بحران ها مقاوم تر.در ازادی او گروه های بلشویکی را سازمان میداد اعلامیه مینوشتاو قادر بود مسایل پیچیده را بزبان ساده توضیح دهد . در سال 1905در یک روزنامه حزبی نوشت حزب مرکز تجمع حرافانو تک روها نیست بلکه جایگاه رهبران حزب میباشد. او توجه لنین را به خود جلب نمود.بدینگونه در سال 1912 او رداکتور پراودا گشت.و نام استالین را بر خود نهاد. او با این نام بروشور مارکسیسم و مساله ملی را نوشت . قبل از انحزب او رابه وین فرستاده بود برای درس اموزی او در نوشته ای بیان میدارد ملت یک جامعه با ثبات از انسانهاست با یک فرهنگ نمایان از روان موجودات و بر همه روشن شد که او اهل عمل است نه اهل تئوری.گذشته از ان کاری که او سازمان داده بود. در 26 ژوئن1907 او سازمان دهی یک بانک ربائی را رهبری میکند در تفلیس او و یک گروه متشکل از بیست مرد و زن مسلح به ترانسپورت حمل پول بانک مرکزی با پرتاب نارنجک و تیر اندازی دست به حمله به پلیس و سربازان میزنند در این حمله خشونت بار چهل نفر کشته و نود نفر زخمی میشوند 250000 روبل برابر چند میلیون یورو امروزه غارت میکنندو انرا به خارج میفرستند و حزب این عمل را که در ان باند های قفقازی در ان سهیم بودند مسکوت میگذارد..
هیچ کس تصور نمیکرد که ده سال پس از1907 استالین جزو رهبری بلشویکها قرار بگیرد.در مارس 1917 مدتی کوتاه پس ازسرنگونی تزاراو از سیبیری باز گشت و در پتروگراد به بولشویکها پیوست.در اوریل 1917 او عضو کمیته مرکزی گشت.و بدین گونه استالین در این فونکسیون بولشویکها را اماده تصاحب قدرت کرد.و شریک قدرت شد. به عنوان عضو دولت تحت رهبری لنین او مسئول وظائف ملی گشت. لنین استالین را به عنوان استعداد چند جانبه برای حفظ قدرت ارزیابی میکرد.در حین جنگ داخلی حزب او را به جبهه های مختلف مابین پرم در اورال و پتروگراد. در ساریزین در کنار ولگا شهری که بعدها بنام استالینگراد در دنیا معروف شد. استالین غلات را ضبط میکرد و مخالفان را اعدام مینمود.کسانی که در ارتش تزار خدمت کرده و به عنوان مشاور کار میکردند به زندان می انداخت. رهبری شوراها باو مدال لیاقت میدهد.شهرت نظامی او پس از جنگ داخلی موجب ترقی او شددر اوریل 1922کمیته مرکزی حزب کمونیست او را دبیر کل ژنرال سکرتر انتخاب نمود.بدین ترتیب کل تشکیلات تحت کنتول او قرار گرفت.استالین همواره خودرا همرزم لنین و شاگرد او معرفی میکرد اما لنین فردی ادم شناس بود در نامه ای به جلسه حزب کمونیست در 24 دسامبر1922 مینویسد رفیق استالین از زمان دبیر کل شدن قدرت بیحدی را در دست داردو من مطمئن نیستم که او همواره بفهمد که این قدرت رابا احتیاط بکار بندد.چند روز بعد در نامه اضافه کرداستالین بسیار خشن می باشدو نمی تواند در این فونکسیون سردبیری پذیرفته شود.باید فکر کردواو را بر کنار نمود. استالین چنان کرد که فقط این نامه برای نمایندگان حزبی خوانده شود.او هر جا که حضور پیدا میکرد خود را به عنوان حافظ دموکراسی درون حزبی معرفی میکرد.در دسامبر 1923 او گفت فونکسیونر های حزب باید انتخاب شوند نه اینکه نامیده شوند.و همزمان حزب را از درون تغیر میداد حزبی که مهر تروتسکی و هوادارانش بر ان بود. .با عرضه باسطلاح لنینی پانصد هزارعضو جدید بخصوص کارگان جوان وارد حزب شدند. انها میباید یک کورس دانشگاهی یادگیری اساس لنینیسم را ببینند انچه او 1924 یکسال قبل در دانشگاه سخنرانی کرده بود. لنینیسمی که او مطرح میکرد اساسن با عملکرد لنین تفاوت داشت.در زمان او فراکسیون های مختلفی در حزب وجود داشتند استالین اعلام کردوجود فراکسیونها با وحدت نظر هماهنگی نداردو تقویت میشو ند وقتی که از عناصر اپورتونیست تصفیه گردند. و در کمتر ازچند سال حزب جدیدی ساخت در سال 1921 700000 عضو داشت در 1933 3میلیون عضو پیداکرد.حزب کمونیست اواخر سالهای بیست و اوائل سالهای سی یک جنبش جوانان بود.استالین انها را هوادار خود نموده بودو به انها چنان قبولانده بودگویا انان رهبران جدید میباشند.و همزمان بین خود وقدیمی ها فاصله ایجاد مینمود. در کنگره جوانان در سال 28 او دست به حمله بر بوروکراتها نمود کمونیست بوروکرات خطرناک ترین تیپ است او ماسک عضویت حزب را دارد وبا تنفر از پاشیده شدن اخلاقیات در اعضا سازمانی حزب صحبت میکند. استالین گزارش هائی را در اختیار داشت حاکی از فساد رشوه خواری در استراخان وسمولنسک مشروب خواری وزنان فاحشه و رشوه دادن برای قرار دادهای دولتی. از سوی شرکتهای خصوصی میبود استالین تیجه می گیرد برای تغیر دست به کنارگذاردن رفورمهای لنین معروف به نپ میزند او بطور کامل وارد سرمایه گذاری دولتی می گردد.واین کار را به عهده قشر رهبری جدید داده شد.در کنگره کومزومل او گفت تسلط به علم و کادر جدیدی از بولشویکها ی متخصص در تمام حیطه هاتربیت شوند.نمایندگان جوان با شور دست زدند. حمله او به روئسای حزبی و بوروکراتهاقابل قبول توده کادرها قرار گرفت.زیرا رهبر خود در خانه ای کوچک در کرمل و ویلاهای او در مالکیت او نبود.و خلاف تز تروتسکی او خواستار انقلاب جهانی نبود بلکه خواستار ساختمان سوسیالیسم در شوروی بود چیزی قابل لمس برنامه پنج ساله اول ساخت صنایع سنگین بود. که در اکتبر 1928 شروع شد. اینکه وضعیت شوروی خراب بود گزارش دفتر سیاسی در ژوئیه 1929 وضع صنایع نظامی را بسیار خراب ارزیابی و بلکه خطرناک دانست. یک فاصله عمیق بین صنایع ونیاز های دفائی وجود داشت. استالین در سال1927 ژنرال های ارتش سرخ را در کرمل ملاقات میکند. انها ضعف ارتش را اقرار کرده و میگویند در وضعیت جدی ارتش قادر به دفاع از روسیه نخواهد بود. ارتش فاقد هواپیما تانک های مدرن و سلاحهای صنعتی میباشد. استالین خواستار این دگرگونی بود بودجه لازم می بایست از طریق فروش غلات ایجاد گردد. این بمعنای مرگ میلیونها انسان بخاطر گرسنگی میبود.
برای استالین بروز یک چنین فاجعه ای ارزشی برابر حفظ منافع امپریال سرزمینش را نداشت .در یک سخنرانی در برابر 700 مسئولین حزبی و متخصصین اقتصادی در کل روسیه.او گفت اگر روسیه خواهان حفظ بیطرفیش می باشد باید روسیه کهن که دائما بخاطر عقب افتاده گیش شکست وضربه خورده است در کوتاه ترین زمان انرا جبران کند. ما مجبو ریم این فاصله را در ده سال از میان ببریم.شوروی پنجاه تا صد سال دور تر از کشورهای مدرن قرار دارد. یا ما پیش میرویم ویا زیر پاهای انان له خواهیم شد.سال 1931.
ده سال بعد ارتش المان علیه روسیه دست به تهاجم زد.استراتژی استالین متکی بر نیروی جوان صد ها هزار مهندس و کارگران متخصص بود بسیاری از انان بسرعت رشد کرده و مسئول و مدیر صنایع گشتند.استعداد فنی وابسته به حزب پایه قدرت رژیم را تشکیل دادند. منجمله برژنف که بعد دبیر کل حزب کمونیست شوروی شد.در عرض چند سال نیروی جوان شوروی دست به ایجاد کارخانجات تراکتور سازی تولید تانک و سلاح های جنگی سد ها ونیروگاه های برق ردند.
شرایط زندگی کارگران بسیار سخت بود. سازندگان کارخانه تراکتورسازی استالین گراد با دستهای خونین شیشه های تراکتور ها را مونتاژ مینمودند در سرمای برنده 38 درجه درباد سرد دشت های منطقه.انها در ابتدا در بیغوله های زمینی وبعد د رباراکه های چوبی زندگی می نمودند.تمام بدن انها پر از شپش بود. دیدگاه حزب به سازندگان سوسیا لیسم را می توان در مجله بولشویک در ژوئن 1937 خواند. متخصص سرخ کسیست که دانش امریکائی و ویزیون روسی را ادغام مینماید با نفرت بر علیه تمام دشمنان.
این دشمنان تا دیروز رفقای خودی بودند به تعریف استالین تروتسکیستها تا 37 19 منحرفین و بعد جاسوس فاشیسم تروتسکی که خود او از سال 1929 در تبعید زندگی میکرد.نقشی دیگر بازی نمی کند.
هواداران او از نظر سیاسی در سالهای سی عملا وجود نداشتند. استالین این اصطلاح را بطور عموم استفاده میکرد.
در کنگره پیروزمندان در اغاز فوریه 1934حزب در ظاهرخود را یک واحد متفق نظر نشان میداد نمایندگان شعار هورا استالین میدادند و طولانی دست میزدند بزودی این استقبال جایش را تغیر داد از 1225 نفر کسانی که حق رائ داشتند نیم کمتر ان از تصفیه های پنج سال بعد جان سالم بدر بردند. از سال 1936 دادگاه های تشریفاتی برعلیه اعضا سابق کمیته مرکزی مثل نیکولای بوخارین وزینوویوف اغاز شد استالین نسل بولشویکهای سالهای بیست را از ریشه کند.
گزارش هائ که او از سازمان جاسوسی وکمسیون مرکز کنترل حزب دریافت کرده بود حاکی از رشد فساد و رشوه خواری در ارگانهای دولتی و حاکمین محلی مینمود.که انها رفقای حزبی را می خریدند.
استالین خود را در محاصره مردابی میدید از خرابکاران و توطئه چینان. او می خواست بوروکراتهای حزبی را در فشار قرار دهد در یک مصاحبه با خبرنگار امریکائی روی ویلسون در مارس 1936گفت قصد تصویب قانونی را دارد که تمام سازمانهای بی طرف میتوانند خود را کاندید نمایند به جز کمونیستها در انتخابات مخفی تا اینها عامل فشار مردم برارگانهائی که بد کار میکنند شوند.
یک سیستم چند حزبی با برنامه های رقابتی هرگز به فکر او رخنه نمیکرد ولی ارشیو اسناد که تاریخ شناس یوری شوکوف بررسی نموده بود نشان میدهد که استا لین دنبال ابزاری میگشت که رقبا را بوسیله رقابت انتخاباتی از سر راه بردارد.حاکمین محلی چنین نشان دادند که با او موافق هستندو پیشنهاد کردند که قبل از ان تعدادی از دشمنان را سر به نیست کنند. استالین با این مسائله مشکلی نداشت.اینکه او تا چه حد از الیت حزبی متنفر بود در یک نشست کمیته مرکزی در سال 1937 مطرح میکند که بسیاری از مسئولین در یک اتمسفری از خود بینی و خودگوئی و بزرگ بینی فرورفته اند.او ارزو کرد که اینها به درک واصل شوند.و بدین گونه تصفیه بزرگ ووحشتناک در سال 37 و38 صورت گرفت.اشارات استالین و دیوانه قدرت بودن حاکمین محلی قدرت اثری تشدید کننده بر هم گذاشت واین جنایات را تشدید کرد به گفته شوکوف یک اتمسفر شک وتردید بالا گرفت و تبدیل به یک حالت روانی توده ا ی شد. نقش تعین کننده در این نمایش وحشت را نیکولای یشوف که در سال36 از جانب استالین به سمت رئیس پلیس مخفی انتخاب شده بود داشت بنا به گفته ای خیلی زیاد بهتر از خیلی کم است عضوقدیمی حزب دست به کشتار وخونریزی بیش از حد نهاد. در طول ترور بزرگ یشوفشینا صدها هزار تن پشت سیم های خاردارگولاگ محبوس شدندو 681692 تن انسان تیرباران شدند تبلیغ کنندگان شوروی تا مدتها پس از مرگ استالین میگفتند رهبر حزب از میزان کشتا ر اطلاع نداشته به او دروغ گفته بودند در این میان پرونده های حزب وپلیس مخفی رو شده واین افسانه دیگر قابل قبول نیست..
مابین فوریه37 وو اکتبر 38 استالین حکم اعدام 38955 انسان را امضا کرده است. تنها 12 دسامبر 1938حکم اعدام3167 انسان را تائید کرده است. سر انجام موج ترور یقه رئیس سازمان جاسوسی را نیز گرفت استالین اورا در 12 نوامبر اخراج و به زندان انداخت ودر 1940 اعدام شد.هنگامی که استالین ترور بی حد اندازه توده ها را به پایان رساند از حزب چیزی بنام موجود زنده باقی نماندو تبدیل به یک تشکل نظامی شد ان چنان که در جلسه کمیته مرکزی در شروع سخت ترین ترورگفته بود گروه رهبری سه تا چهار هزار نفر ژنرالیته حزب ما رهبری متوسط 30 تا 40 هزار نفر افسران حزب و رهبری پائین تر گروهبانان حزبند.
نیروهای جوان رو به رشد در پایه های قدرت خویش را تثبیت کردند در سال 1940 57 در صددبیران حزب ودر مناطق خارج40 در صد 35 ساله بودند انهاانقلاب را به عنوان کودکان تجربه کرده بودند.بت انها استالین بود. موج تصفیه ارتش را نیز تضیف کرد از پنج مارشال سه تن واز15 فرمانده ارتش 13 تن قربانی شده بودند.ضعف ارتش در زمانی بود که هیتلردر سال 1936 به گفته سازمان جاسوسی در فکر حمله به روسیه بود.و استالین در فکر پاک سازی ارتش بود. درزندگی خصوصی او استالین نیز بسیار غم انگیز بود زن اول او در هنگام زایمان پسرش یاکودرسال1907 میمیرد.یازده سال بعد با نادشدا الیو لووای 22 ساله ازدواج میکند.از او صاحب دو کودک میگردد.از ان گذشته یک پسر خوانده به نام ارتیوم نیز داشت.زندگی با الیو لووا سر نوشت غمگینی داشت . پس از یک دعوا با استالین در جشن انقلاب اکتبر او خود را با اسلحه میکشد.پس از این اتفاق استالین تغیر میکند بگفته .پسر خوانده اش ارتیوم.او کمتر شوخی میکردو رنگ چهره اش غیر منتظره تیره میشد.استالین دیگر ازدواج نکرد.سالها بعد رابطه ای با زنی سی ونه ساله والنتینا ایستو مینا برقرار نموداو دهقان زاده و کارگر بود و در داچای کونزوودر جنوب مسکو کار میکردودر داچا تا پایان عمر او زندگی کرد. در بیرون استالین هرگز او را به کسی نشان نداد.مبلغین حزب همواره اورا تنها نشان میدادند پدر کشور بدون زندگی خانوادگی. او با شوروی ازدواج کر ده بود.
در داچا او همواره در اونیفرم دیده میشد. او در ابخازین هم در ویلاهای مختلفی زندگی میکرد او کتاب زیاد میخواندگوته شکسپیر داستا یوسکی ماکیاولی زندگی بیسمارک و ترجمه نبرد من هیتلر. بدین گونه در سرزمین بزرگ تنها خوانندهای که بدون ترس کتاب میخواند او بود. او با رنگ های مختلف جمله مینوشت. در کتابی از تولستوی راجع به تزار ایوان سختگیر در روسیه معروف به ایوان مخوف در زیر ان نوشت معلم. در جشن بیستمین سال گرد انقلاب در 1937گفت تزار ها بسیار کارهای بد انجام دادند اما کار بزرگی نیز انجام داده اند سرزمین بزرگی رابوجود اوردهاند.تزار ا یوان در نبرد خونین برعلیه بوژارن را استالین مقایسه کردبا سرکوب بلشویکها . در نبرد علیه هیتلراو میلیونها غیر کمونیستهارا با شعار میهن پرستی سازمان داددر یک سخنرانی در میدان سرخ در نوامبر 41گفت هیتلر چندان قوی نیست انطور که روشنفکرها فکر میکنند در این سخن رانی او از ژنرالیسم الکساندر سووروف و میشایل کوتوسوکه ناپولیون را شکست داده بود تعریف نمود وتصویر ا و را کنار لنین قرار داد.سربازان او با فریاد برای استالین برای وطن هجوم بردند. اوتشخیص داد که مذهبیون کلیسای ارتودکس با دارا بودن میلیون ها مسیحی بدرد میخورند سالها شوروی ارتودکس هارا تحت فشار قرار داده بودو جنبش بی خدایان بازور کلیساها را تبدیل به گاودانی کرده بودند و حال یک باره امکاناتشان را از دست دادند در سپتامبر 1943 استالین سه کشیش بزرگ رادر کرمل ملاقات کرد ووطن پرستی انان را تشویق کرد. که انها پول برای وطن جمع کرده اندو اجازه انتخاب یک پاتریارشات را به انان داد این ریسک بزرگی برای او نبود.زیرا مسئول کلیسا از طرف پلیس مخفی بود. اینکه بسوی کلیسا رفتن مشکلی برای او نبود پسر خوانده او میگویداستالین روزهای مذهبی را بیتفاوت بود ولی خدا را شکر و خدا حفظت کند ورد زبانش بود و هیچ وقت حرف بدی بر علیه مذهب نمی زدسیاست جدیدرهبررا معروف تر نمودمذهب ارتودکس و ایمان به استالین وتبدیل ان به ستون پاترنال اجتماع شد . رهبر سرخ توسط ناسیونال بولشویسم به خلق یک احساس مدرن ازاحساس هوویت ملی روسی میدهد.
ازاین گذشته استالین پس از پیروزی بر هیتلر در 24 مه 1945 خطاب به خلق گفت به سلامتی خلق که نیروی هدایت کننده شوروی می باشدو در اشاره به ملیتهای دیگر شوروی اوپدر خلقهای دیگراست.
در سال 1952 استالین به پزشکان یهودی شک میکند که او ودیگر رهبران شوروی را میخواهند بکشند. اوخشمناک بود که انها به اسرائیل سمپاتی نشان میدهندو تعدادی از انها را دستگیر میکندو ادعا میکند سیا انها را خریده است.و متعلق به تشکیلات صیونیستی جاسوسی میباشند سرانجام در پنج مارس 1953در داچای کونزو بر اثر سکته مغزی میمیرد.ومشکل حل میگردد.
بخش پنجم
مترجم ناصر هانوور
لخت در برج ناقوس کلیسا
Norbert F Pötzl نویسنده
زولووسکی در گذشته محلی زیبا بود و امروزه نیز باردیگر زیبائی خود را باز یافته است شش جزیره بزرگ در یک گروه بهمراه چند جزیره کوچک در دریای سپید بفاصله 530 کیلومتر از سنکت پترزبورگ قرار دارند.
این جزائر از پائیز تا بهار در غبار نور غروب ساعات طولانی در تمام روزقرار دارند.و در تابستان نور خورشید در تمام شب و روزمیدرخشد علفزارهای قطبی پر از گل میشوند. نهنگهای بلوگا بر سطح اب می جهندو سگهای ابی در ساحل افتاب میگیرند .
درجزیره اصلی ساختمان عظیم صومعه با جنگلی از گنبد های پیازشکل محصور از دیواری به کلفتی شش متر وارتفاع ده متر در قرن پانزدهم ساخته شد و حدود پانصد سال راهبه ها و کشیشان در ان زندگی کردند تا اینکه بوسیله بولشویکها بیرون رانده شدند.از سال 1992 زولووسکی کرمل تحت پوشش یونسکو وارث فرهنگی جهان قرار دارد.چند کشیش دران زندگی می کنند و تعداد کمی توریست از ان بازدید میکنند.در چند دهه مابین ان زولووسکی خانه وحشت یکی ازمراکزمتعدد دوران حکومت شوراها بود مکانی ویژه تولد گولاگ محل ازمایشی و نطفه بستن ان تا حدود زیاد ی بود. در ماه اوت 1918 لنین می گوید عناصر نامطمعن رادر اردوگاه کار حبس کنید. مراکز مناسب ازاد بودند پس از قراداد برست لیتوسک در مارس 1918دو میلیون اسیر جنگی ازاد شده بودند. این اردوگاهها بلاواسطه در اختیار سازمان پلیس مخفی قرار گرفتند.این اردوگاهها موقتی بودند در سال 1922 دولت شوروی مجموع جزایر زولووسکی را در اختیار سازمان جانشین چکا گ پ او قرار داد در اول یولی 1923 اولین گروه زندانیان سیاسی شامل 150 نفر منتقل شدند.دو سال بعد تعداد انان به 6000 نفر رسید.
در کنار مخالفان رژیم جدید سلطنت طلبان و اعضا احزاب سوسیالیت که با لنین همکاری ننموده بودند.و نیز راهزنان و تبهکاران وارد شدند. مسئول چکا فلیکس چرنیشسکی اردوگاه کار را ابزارتغیر تربیت ایدئولوژیک بورژوازی نامید. بر سر در ورودی اصلی تابلوی فوق اویزان گردید بگذارید با دست اهنین انسان ها را بسوی خوشبختی هدایت کنیم انگونه که اینگا اپل باوم تفسیر میکندتحت شکنجه بیهوده سادیستی قرارداشتند که بعد ها درگولاگ کمتر پیش میامد. کمیته تحقیقات مسکو وضع اردوگاهرا در پایان دهه بیست توضیح میدهد.زندانیان مجبور بودند لخت در سرمای زمستان در برج ناقوس بایستندیا اینکه تا 16 ساعت روی ستو ن چوبی بنشینند سقوط به مفهوم مرگ بود. انها لخت در تابستان در معرض حمله پشه ها و در سرمای زمستان لخت می ایستادند به انها بقصد غذای فاسد میدادندو از کمک پزشکی به انها خود داری میکردند.
ماکسیم گورکی در ژوئن 1929 زولووسکی را بازدید نمود که بخاطر او تمیز کاری شده بود گورکی با تعریف غلو امیز نوشت این یک ازمایش بسیار بزرگ برای تربیت نوین کاراکتر دزدان و اسوسیالها وتبدیل انان به همشهریان کشور شوراها میباشد.
جانشین لنین استالین دو هدف در مورد اردوگاه در نظر داشت مخالفان خویش را ازسر راه بردارد و همزمان بردگان کار رابدست اورد که بدون توجه به سلامتی و زندگی انان را تحت فشار واستثمار قرار دهد.برنامه پنج ساله1929 بالا بردن بیست در صدی تولید صنعتی در سال را درمد نظر داشت برای اجرای ان حجم عظیمی از ذغال سنگ گاز نفت و چوب لازم می بود. معادن بحد وفور در سیبیری قزاقستان و در شمال موجود بود از این گذشته کشور نیاز به طلا داشت تا در خارج توان خرید ماشین الات صنعتی را داشته باشد معدن شناسان در کولیما معادن طلا کشف کرده بودند. کولیما در شمال شرقی سیبری قراردارد. ازادانه هیچ نیروی کاری حاضر به کار در این مکان غیر قابل زندگی نبودند.گنریش یاگودا رئیس پلیس مخفی گ پ او پیشنهاد نمود ده هزار نفر زندانی از زندان های کشوررا به کولیما منتقل نمایند و تااز نیروی انسانی بهتر سازمان دهی و بکار گرفته شود تجربه زولووسکی نشان میدهد چه امکاناتی در این حالت وجود دارد به گفته یاگودا.
بدین گونه زولووسکی به نقطه شروع تور عظیمی از اردوگاه های کار گردید از مرز فنلاند تا شرق دور سیبیری در طی سالها 476 کمپلکس اردوگاه کار متشکل از هزاران اردوگاه کوچک ترکه در انها از صد نفر تا هزار نفر زندگی مینمودند. از سال 1929گولاگها رشد انفجاری پیدا مینمایند و تا هنگام مرگ استالین در 1953 هجده میلیون انسان به عنوان برده استثمار شدند. لفظ گولاگ محفف روسی اداره اصلی اردوگاه میباشد.
بهره برداری اقتصادی این روش بسیار سوال برانگیز بود یک مورد بسیار وا ضح بزرگ بینی دیوانه وار استالین بود که از روی جنازه ها عبور میکرد بعنوان مثال ساختمان کانال دریای سفید میباشد.الکساندر زولشنیسکی نویسنده چگونگی تصمیم گیری انراگزارش میدهد. درسال 1930 استالین ایستاده در مقابل نقشه شمال با پیپ تنباکویش خطی از اردوگاههای زولووسکی دریای سفید تا لنینگراد کشید یک کانال که دور زدن از اسکاندناوی را 4000 کیلومتر کوتاه مینمود. برای اینکار لازم بود کانال دریاچه های زنجیره ای را بهم وصل نماید 227 کیلومتر صخرههارا تخریب و راه یابی نماید.19 درب برای کنترل ارتفاع اب د ر مسیر کانال بسازندو این در مدت بیست ماه بخواست استالین. 170000 زندانی با وسائل ابتدائی ابزارهائی که خود تولید کرده بودند زمین کانال را حفر نمودندو تائسیسات کنال را ایجاد نمودند. بنا به تخمین بیست و پنج هزار تا پنجاه هزار تن در ساخت کانال کشته شدند با این وجود کانال هیچ ارزش اقتصادی نداشت.عمق کم ان امکان ترانسپرت به کشتی های بزرگ نمیداد.در این حال دوباره ماکسیم گورکی بکمک امد تا پایان ساختمانرا جشن بگیرند.
در اگوست 1933 پس از یک سفر با کشتی بخاری مقدمه و موئخره بر کتاب جدیدش را نوشت.داستانهای مذهبی گونه ای ا ز کار زندانیان که در نتیجه کار روی کانال تبدیل به انسانهای نوینی شده بودندبه گفته اپل باوم. زولشنیتسین کتاب گورکی را یک لکه ننگ اور مینامد که برای اولین بار در ادبیات روسی کار بردگان مورد تحسین قرار میگیرد اکثر مسئولین اردوگاه تصویر شده در این کتاب بعد از دو وسه سال به گفته زولشنیتسین از تصادم روزگار بعنوان دشمنان خلق معرفی شدندو کتاب گورکی کمی پس از ان نیز از بازار جمع و نابود شد.
پس از قتل دبیر اول حزب سرگئی کیروف در لنین گراد در دسامبر 1934 استالین دست به تصویه و کشتاری خونین زد در ابتدا سلسله مراتب حزب را و پس از ان موجی که سراسر جامعه را در بر گرفت یاگودا رئیس گ پ او که رهبری و مسئول سیستم اردوگاهها بود در سال 1938 اعدام شد بسیاری از فرماندهان اردوگاههاکه از جانب یاگودا انتخاب شده بودند بهمین سرنوشت دچار شدند گولاگ پایه گذارانش را خورد سیستم اردوگاه کارپس از ان گسترش بیشتری یافت در سال1952 به اوج خود رسید یک سال قبل از مرگ استالین.
بنا به تحقیقات اپل باوم تعداد زندانیان سیاسی در بدترین سالهای ترور بین دوازده تا هجده در صد کل زندانیان بود.در طول جنگ به 30 تا 40 در صد رسید و در سال 1946 به 60 در صد رسید .زندانیان عادی و کسانی که از زیر کار در میرفتند به خاطر امنستی پس از پایان جنگ رقمشان پائین رفته و سیاسی ها در صدشان بالا رفت. و دوباره اردوگاها پر شده و تا مرگ استالین درصد سیاسی ها یک چهارم تا یک سوم نوسان می کرد. ازجمله قربانیان تصفیه های استالینی نیز یوگنیا گینسبرگ بود او اسیستان رشته تاریخ در دانشگاه کازان بود در فوریه 1937 دستگیرو بجرم تروریسم محکوم شد پس از دو سال حبس در مسکو در زندان بوتیرکا به سیبری انتقال یافت وسرانجام درسال 1955 ازاد شد. او در کتابش مسیر راه یک زندگی که اولین بار در ایتالیا منتشر شد شرح زندگی درد اورش را توضیح میدهد در معدن سنگ برای اولین بار تجربه کردم که کار اجباری چه مفهومی دارد .ماه یولی بود اشعه اولترا ویولت خورشید شرق دور سیبر ی بیرحمانه بر تن ما میتابید حرارت فوق العاده ای از سنگها متساعد میشد علاوه بر ان ما دو سال تمام نور خورشید را ندیده بودیم و بعلت زندگی در انفرادی توان کار را نداشتیم. ما مجبور بودیم کاری را انجام دهیم که برای مردان سخت بود. ما مبتلا به اسکوربوت و پلاگرا شدیم. در گولاگ اپل باوم مینویسد برای نجات زندگی میتوان اواز خواند رقصیدو یا تاتر اجرا کرد. در سال 1923 بعضی از زندانیان زولووسکی اولین تاتر اردوگاه را پایه گذاری نمودند یک سال بعد هنر پیشگانی که بعنوان ضد انقلاب محکوم شده بودند عمو وانیای چخوف و کودکان خو رشید گورکی را اجرا نمودند اپرا و اپرت اکروبات ودلقک ها نمایش میدادند هنر مندان در حین اجرا وتمرین مجبور نبودند در معادن سنگ و یا جنگل کار بکنند.و غالب غذای بهتری دریافت مینمودند.اجرای اثار هنری اثر روی انان میگذاشت. روی ز ندانیان منظور است. این گونه کار های هنری تقریبن در تمام اردوگاهها رواج داشت زیرا روحیه بهتری زندانیان داشتند.در یک اردوگاه دسته ارکستر هر روز صبح موسیقی اجرا مینمودند هنگامیکه همه زندانیان از درب خارج میشدند انها ابزار موسیقی را بر زمین گذاشته و بدنبال انان به جنگل میرفتند. در اردوگاههای استالین دهها هزار المانی در اسارت بودند برای بسیاری از کمونیستها که در فرار از دست هیتلربه روسیه مهاجرت نموده بودند بجای ازادی در تبعید به دام استالین افتادند سر از اسارتگاه بردگی در اوردند.
تروده ریشتر زنی تاریخ شناس و نویسنده متولد ماگدبورگ در سال 1934 به مسکو مهاجرت میکند در سال 1937 به اتهام ضد انقلابی وتروتسکیست بودن محکوم به حبس در اردوگاه میشود که او در کولیما بسر میگذارد . در سال 1946 ازاد میگردد.او دوباره سه سال بعد
ن به سیبری منتقل میگردد. در سال 1956 اجازه خروج میگیرد و به المان شرقی باز میگردد. او تا پایان زندگیش 1989 در انجا بسر میبرد .او تا به اخر معتقد به کمونیسم بود خاطراتش در اردوگاه کار را مجاز بتعریف به دوستان نویسنده اش بودولی اجازه انتشار نداشت . شرح زندگینامه او بعد از 1990 تحت عنوان محکوم به مرگ به چاپ رسید. ولفگانگ روگه کمونیست بود و بعد از هجوم ارتش المان به شوروی در 1941 او دستگیر به قزاقستان منتقل گردید.او بعد ها یکی از معروفترین تاریخ نویسان المان شرقی گردید. او بعد از قزاقستان یکسال بعد به اردوگاه کار در شمال اورال فرستاده شد. او نیز در سال 1956 اجازه یافت به المان شرقی باز گردد. پسر او اویگن روگه شرح حال زندگی ا و را در کتابی تحت عنوان در لحظه کمرنگ شدن نور بیان نمود. .
لورجس لوخت هوفن مهاجربود و در حرفه رداکتوری مشغول به کار در مسکو بود. در سال1937 محکوم به هشت سال کار اجباری محکوم شد و در واقع بیست سال در گولاگ وتبعید بسر برد تا سرانجام به المان شرقی اجازه سفر یافت. او تنها زندانی اردوگاه کار بود که از1963 تا 1967عضو کمیته مرکزی المان شرقی بود.پسر او سرگئی پس از از هم پاشیدن المان شرقی تدیر روزنامه تورینگن عمومی بود و کتاب یخ سیاه را در توصیف زندگی پدرش منتشر نمود.
پس از نگ جهانی دوم المانی ها دست گیر وبه اردوگاههای کار فرستاده میشدند. مانند پتر بوردین سوسیال دموکرات در بیست سالگی راننده افسران روسی بود و انها از اردوگاهای کار به ا و تعریف کرده واو به دیگران
به این دلیل به عنوان خرابکار محاکمه و به ورکوتا برده میشود در و در سال 1983 باز میگردد.پس از مرگ استالین زندانیان امیدوار شدند که شرایط بهترخواهد شد و دست به اعتصاب زدند سه اعتصاب معروف تر شدند 1953 در نوریلسک و ورکوتادر منطقه قطبی و 1954در کنگیر کازاقستان هر سه اعتصاب خونین درهم شکسته شدند. با این حال جانشینان استالین به نتیجه رسیدند که سیستم بردگی عقب افتادگی اقتصاد روسیه را تثبیت کرده است و بلاواسطه بعد از مرگ او دمونتاژ سیستم گولاگ اغاز گردید. اعتصابات این پروسه را سرعت بخشید با این وجود اردوگاهها کاملا از بین نرفتند و در سالهای هشتاد با زندانیان جدید پر شدند. با امدن گورباچف که پدر بزرگ اونیز در گولاگ زندان کشیده بود اردوگاه کار برای زندانیان سیاسی ممنوع شد کولیما معدن طلای معروف در شرق سیبیری واقع میباشد و ده ها هزار زندانی جانشان را در حین بیگاری از دست دادند مترجم.