برنار هوركاد: انتخابات ریاست جمهوری در ایران

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

انتخابات ریاست جمهوری در ایران، یک کاندیدای رسمی و اختلافات بی شمار: انتخابات ریاست جمهوری در ایران روز جمعه ١٨ ژوئن برگزار می شود. سیستم با حذف اکثریت قریب به اتفاق نامزدها - از جمله اصلاح طلبان و همچنین زنان واجد شرایط ، کارزار انتخاباتی را عملا قفل کرده است. با این حال ، احتمال بروز وقایع غیر منتظره وجود دارد. به هر ترتیب ، رئیس جمهور تازه منتخب با چالش های بزرگی روبرو خواهد شد ، از جمله اختلافات عمیق در ائتلاف حاکم.

از زمان انتخاب غافلگیرانه محمد خاتمی اصلاح طلب در سال ١٩٩٧، انتخابات ریاست جمهوری به یکی از چند مناسبت نادر بحث سیاسی در ایران تبدیل شده بود. جلسات، گردهمایی ها ، بحث های زنده تلویزیونی ، تابلوهای انتخاباتی ، مناظره ها و کنفرانس ها به دو یا سه هفته تبلیغات انتخاباتی رونق می بخشیدند. برای لحظه ای فراموش می کردیم که شورای نگهبان قانون اساسی قبلاً نامزدهای «خوب» را انتخاب کرده بود و «اراده الهی» آرای لازم برای انتخاب « مشروع ترین » نامزد در دور اول را به ارمغان می آورد و از بروز چند دستگی جلوگیری میکرد. انتخابات هجدهم ژوئن ٢٠٢١ برای تعیین جانشین حسن روحانی که دو دوره ریاست جمهوری خود را به پایان می رساند (٢٠٢١-١٣٢٠) این سنت را نقض می کند. این امری غیرمنتظره نبود که شورای نگهبان از بین ٥٩٦ متقاضی (با فقط ٤٠ زن در میان آنها ) تنها ٧ نامزد را تائید صلاحیت کند ، اما رسوایی کنونی ناشی از حذف همه شخصیت هایی است که می توانستند انتخاب - انتصاب آیت الله ابراهیم رئیسی ، نامزد «رسمی» مورد حمایت جناح های روحانی و محافظه کار را مختل کنند. فرصتی از دست رفته برای تحول جمهوریت در ایران ؟

در کمال تعجب همگان ، حتی علی لاریجانی ، رئیس سابق مجلس ، مشاور رهبر ، نزدیک به سپاه پاسداران و فرزند یک آیت الله بسیار مورد احترام ، که می توانست با کاندیدای مورد حمایت روحانیون رقابت کند ، رد صلاحیت شد. به نظر می رسد حضور چهار نامزد عمیقا محافظه کار، صرفاً «پوششی» برای برنده از پیش تعیین شده باشد و احتمالاً آنها قبل از انتخابات کناره گیری می کنند تا از کشیده شدن انتخابات به دور دوم جلوگیری کنند. فقط محسن رضایی ، فرمانده سابق سپاه پاسداران در تمام طول جنگ عراق و ایران و چندین بار نامزد ریاست جمهوری، دارای قامتی است که می تواند تعداد قابل توجهی از آرا را برایش به ارمغان آورد. این امر در مورد سعید جلیلی بسیار باتقوا ، دبیرکل سابق شورای امنیت ملی در دوران محمود احمدی نژاد نیز صدق می کرد اما او در آخرین لحظه کناره گیری کرد.

فقدان نامزدهای «اصلاح طلب» قطعاً به دلیل حذفی است که از سوی شورای نگهبان اعمال شد ، اما در عین حال و شاید تاسف بار تر ، به دلیل ضعف این جریان سیاسی متشکل از تکنوکرات ها و روشنفکران اسلامگرا و عملگرا باشد که در مقابل خروج رئیس جمهور دونالد ترامپ از توافق هسته ای ٢٠١٥ ، تحریم ها و مسدود شدن اقتصاد، دچار بی عملی و بی ثباتی سیاسی شد. آنها نمی توانند رهبران طبقه متوسط جدید مردمی شوند که اکنون زیر فشار بحران اقتصادی خرد شده است. آنها پس از شکست سنگین خود در انتخابات پارلمانی ماه مه ٢٠٢٠ نتوانستند مجددا سرپا بایستند. برای انتخابات ریاست جمهوری ، جبهه اصلاح طلبان نتوانست یک یا دو نامزد شناخته شده دارای نفوذ و تجربه سیاسی جدی معرفی کند. در آخرین لحظه ، فقط چند شخصیت «اصلاح طلب» بدون هیچ گونه حمایت رسمی جناحی، شخصا اعلام کاندیداتوری کردند.

بنابراین جریان «مخالف» خط رسمی، تنها توسط دو شخصیت محترم اما کم تر شناخته شده نمایندگی می شدند. محسن مهرعلیزاده ، مهندس ، معاون سابق محمد خاتمی ، که در زمان ریاست سازمان تربیت بدنی بسیار محبوب بود. او که نامزد ریاست جمهوری در انتخابات سال ٢٠٠٥ بود رای بالائی در استان آذربایجان، زادگاه خود بدست آورد ، اما صحنه سیاست را ترک کرد. محسن مهرعلیزاده نیز در آخرین لحظات کناره گیری کرد. عبدالناصر همتی دومین شخصیت جریان مخالف ، اقتصاد دانی است که به تازگی از سمت خود به عنوان رئیس کل بانک مرکزی استعفا داده است. این تکنوکرات میانه رو ، بدون تجربه سیاسی ، به حزب کارگزاران سازندگی رئیس جمهور سابق هاشمی رفسنجانی نزدیک است. با کناره گیری مهرعلیزاده، همتی تنها نماینده جریان «مخالف» خط رسمی در این انتخابات است.

ابراهیم رئیسی ، محافظه کار ، مدرن و روحانی

طی چندین ماه ، نامزدی سید ابراهیم رئیسی ، که ٦٠ سال پیش در مشهد متولد شده و به رهبر آیت الله علی خامنه ای نزدیک است ، مشهود بود. عنوان (حجت الاسلام یا آیت الله) این روحانی نامشخص است زیرا او تمام دوران حرفه خود را در سیستم قضایی گذرانده و نه در مدارس علمیه. این مهره نظام ، باهوش و پرانرژی ، در سال ٢٠١٩ موفق شد به نایب رئیسی مجلس خبرگان، مسئول گزینش رهبر، انتخاب شود. نقطه قوت او، انتصاب وی در سال ٢٠١٦ توسط رهبر به عنوان رئیس بنیاد بسیار غنی ، تأثیرگذار ، مورد احترام و قدرتمند آستانه قدس رضوی مشهد است که حرم و زیارتگاه امام رضا (ع) را مدیریت می کند. این موقعیت به او اقتدار دینی ، اجتماعی ، اقتصادی و ملی بی نظیری می بخشید. صفت «محافظه کار» برای اندیشه های سیاسی شخصی که از سال ٢٠١٩ رئیس قوه قضائیه بوده ، بسیار ساده گرایانه است. به نظر می رسد اقدامات وی علیه فساد واقعی بوده است و همچنین تمایل او برای جلوگیری از مسدود کردن مطبوعات و شبکه های اجتماعی. در سطح بین المللی ، او از واقع گرایی محتاطانه در همکاری برای لغو احتمالی تحریم های ایالات متحده حمایت می کند ، اما از قوانین شفافیت مالی FATF (گروه اقدام مالی) ، ضروری برای ادغام در بازار بین المللی امتناع می ورزد. هرچند او آگاه است كه شعارهای «مقاومت» در برابر آمریكا ، «تهاجم فرهنگی غرب» یا اسرائیل ، که نزد روحانیون و جناح های محافظه كار عزیز است، دیگر كافی نیست ، اما از آنها دست برنمی دارد.

این عمل گرایی «مدرن» البته با اعتقادات بنیادی بر نقش روحانیون برای هدایت زندگی سیاسی و احکام اجتماعی اسلامی همراه است، همانطور که در مشهد - شهر مقدس تشیع و دومین شهر ایران - دیده می شود. روی این تصویر یک لکه بسیار تاریک وجود دارد ، او در زمانی که روحانی جوانی بود برای مدتها دادستان انقلاب بود و یکی از مسئولین قتل عام زندانیان در سال ١٩٨٨ است، که هزاران مخالف چپ ، عمدتا مجاهدین خلق قربانی آن بودند.

چه کسی درهای بسته اقتصاد را باز خواهد کرد ؟

در تهران ، همه انتظار دارند مذاکراتی که در آوریل ٢٠٢١ در وین بین ایران و شش قدرت بزرگ آغاز شد به سرعت به موفقیت دست یابد و دوباره توافق هسته ای ٢٠١٥ (برنامه جامع اقدام مشترک، برجام) را فعال کنند و تحریم های ایالات متحده برداشته شود. با پاره کردن این توافق ، دونالد ترامپ بهانه به دست محافظه کارانی داد که توانستند اسباب شکست رئیس جمهور روحانی و حفظ قدرت خود را فراهم کنند. حسن روحانی در تاریخ ٩ ژوئن به شوخی گفت که همه نامزدها از عملکرد وی انتقاد اما از برجام دفاع کردند ..... اردوگاه محافظه کار فهمیده است که ایران با توسعه اقتصادی در داخل ، خروج آمریکا از منطقه و عادی سازی احتمالی روابط با عربستان سعودی ، ناگزیر وارد یک سیستم جدید توازن قوا خواهد شد. تعیین یک رهبر جدید بدنبال فوت احتمالی آیت الله علی خامنه ای ناروشنی نهادینی را به این تغییرات اساسی اضافه خواهد کرد.

برای هر یک از سه مولفه نخبگانی که قدرت را بین خود تقسیم می کنند - روحانیت ، سپاه پاسداران و تکنوکرات های اسلام گرا - مسئله این است که چه کسی این مرحله جدید تاریخی را مدیریت و کنترل می کند و از آن بهره مند خواهد شد. چه کسی عادی سازی را با ایالات متحده و عربستان مدیریت خواهد کرد ؟ این شامل شفافیت مالی فعالیت های بانکی مورد نیاز FATF برای تجارت بین الملل نیز می شود. چگونه می توان دارایی های غیرقانونی جمع شده طی دهه ها را اعلام کرد ؟ تنش ها باز هم بیشتر است زیرا بیش از ٤٠ سال همین افراد قدرت را بین خود تقسیم کرده اند. هرکس از رازها ، ویژگی ها ، رقابت ها ، سایه ها و حتی گاه جنایات دیگران خبر دارد. نبرد سیاسی بین طرفداران و مخالفان جمهوری اسلامی نیست ، بلکه میان همه مولفه های قدرت موجود است.

بنابراین این انتخابات ریاست جمهوری گامی اساسی برای آینده سیاسی و شخصی بسیاری از افراد است. این مسئله توضیح دهنده توهین ها، اهانت ها ، انتقادها و اتهاماتی است كه به ندرت از نظر تعداد و شدت در بین افراد و جناحها به چنین سطحی رسیده است. جناحهائی كه همبستگی شان تا این لحظه موجب قدرت و ثبات جمهوری اسلامی شده بود. اولین مناظره تلویزیونی در ٥ ژوئن ، که گویا به اقتصاد اختصاص داشت ، در بحث درباره سو استفاده شخصی خلاصه شد. هیچ چیزی در برنامه های کاندیداها وجود نداشت.

تغییر نسل

این انتخابات همچنین مصادف با یک تغییر نسل است. همراهان آیت الله خمینی ، کسانی که شاه را سرنگون کردند ، امروز بیش از ٨٠ سال دارند ، در حالی که نامزدهای ریاست جمهوری ٢٠٢١، ٦٠ ساله هستند. آنها بازیگران جنگ عراق و ایران (١٩٨٨-١٩٨٠) و نبردهای سیاسی شدید برای استقرار جمهوری اسلامی جدید بودند. اکنون آنها می توانند مسند های تصمیم گیری را اشغال کنند. بنابراین ، جبهه بندی ها برای دسترسی به رانت نفت و توسعه اقتصادی آینده کشور کمتر سیاسی و بیشتر کورپراتیستی(گروه اجتماعی محوری) و شبکه ای است.

با انتخاب رئیسی ، گروه روحانیت تصمیم گرفته با بستن درها، به بهای گسست با متحدان سابق ، نظام را در جهت امیال خود نفوذناپذیر كند. سپاه پاسداران ، به ویژه محمد باقر قالیباف ، رئیس جدید بسیار فعال مجلس ، سرانجام از ادامه فعالیت انتخاباتی منصرف شدند. راه حل بناپارتیستی که آنها برای برقراری نظم در کشور ارائه می دادند ، در برابر قدرت روحانیتی که بسیار ماهرانه تر عمل می کند، در شرائط فعلی ممکن به نظر نمی رسد ، اما آنها همچنان در حالت آماده باش باقی می مانند و آماده هستند در صورت عدم موفقیت روحانیت، «مسئولیت های خود را » به عهده بگیرند. اما در مورد تکنوکرات هایی که به رژیم اسلامی خدمت کرده اند و خواهان گشودگی بین المللی هستند ، باید گفت که آنها فاقد پایگاه مردمی می باشند. آنها در جریان شورش های سال ٢٠١٩ نشان دادند که از « لومپن پرولتاریا » حمایت نمی کنند و از جریانات پوپولیستی که محمود احمدی نژاد رئیس جمهور پیشین آنرا نمایندگی می کند، وحشت دارند. این نخبگان امید به حمایت گسترده طبقه متوسط جدیدی بسته اند که البته به آنها اعتماد ندارد و اغلب به خاطر تکبر و فساد سرزنش شان می کند.

عدم شرکت وسیع در رای گیری ؟

در چنین زمینه ای، «تغییر رژیم» توسط یک انقلاب مردمی بیش از هر زمان دیگر تخیلی به نظر می رسد ، زیرا بحران اقتصادی و به ویژه ناامیدی پس از پایان ناگهانی چشم انداز توسعه در سال ٢٠١٧ ، خواسته های اصلی اکثریت مردم را حول زندگی روزمره متمرکز کرده است. طبقه متوسط مردمی جدید ، متشکل از افراد ٢٥ تا ٥٠ ساله تحصیل کرده ، با منشا طبقات فرودست و سنتی جامعه ، از زمان سقوط نرخ باروری از سال ١٩٨٦ ، به مراتب تعدادش بیشتر از جوانان زیر ٢٠ سال است. این اکثریت ،که درعین حال به سنت های ملی گرایانه و مذهبی ایرانی وابسته است و از پویایی دنیای معاصر بدون تجربه واقعی از آن آگاهی دارد ، نمی خواهد نسل جدیدی باشد که فدای سیاست و ایدئولوژی می شود. انتخاب رژیم و حتی آزادی سیاسی نسبت به زندگی روزمره مسائلی ثانوی است. اقتصاد بر ایدئولوژی الویت دارد ، حتی برای بسیاری از زنانی که مبارزه برای اشتغال را مقدم بر ادعاهای ضد حجاب می دانند.

از دست دادن مشروعیت رژیم اسلامی ، روحانیت یا نخبگان در قدرت، در طی ٤٠ سال واقعیتی است که یاس اکثریت ٨٣ میلیون ایرانی که با مشکلات زندگی روزمره و عدم چشم انداز فرزندان خود روبرو هستند را تشدید می کند. تعداد کمی از آنها هوادار زندگی سیاسی ای هستند که شعارهای فرسوده درباره آزادی بیت المقدس ، طرد ایالات متحده یا نیروی انقلابی اسلامی کورپراتیست شده را دوباره شعله ور کند. بحران کووید که به این رکود همه جانبه اضافه شده ، عدم شرکت وسیعی را محتمل می کند که برای اولین بار از زمان تأسیس جمهوری ای است که ایرانیان به آن وابسته اند. نظرسنجی ها مشارکت ٣٨ درصدی را پیش بینی می کنند ، که یادآور ٤٢.٦ درصد انتخابات مجلس در ماه مه سال ٢٠٢٠ است و به ویژه خاطره اوضاع تاریک و تلخ انتخابات ریاست جمهوری ١٩٩٣ را زنده می کند که تنها یک کاندیدای جدی وجود داشت و عدم شرکتی ٥٠.٣ درصدی را ببار آورد.

چنین سناریویی اگرچه پیروزی ابراهیم رئیسی را تضمین می کند اما قدرت وی را در مقابل سایر بازیگران زندگی سیاسی ، سپاه پاسداران ، تکنوکرات ها و مردمی که می توانند با شورش های محلی خودجوش نارضایتی خود را ابراز کنند، تضعیف می کند. با این حال ، به احتمال زیاد ، رونق اقتصادی حاصل از پایان سخت ترین تحریم های ایالات متحده ، به تقاضاهای اجتماعی پاسخ می دهد و برای چهار سال دیگر دوران ریاست جمهوری او را که از میان روحانیون بیرون آمده ، تحکیم می کند.

یک جهش جدید ؟

اما در ایران همه چیز ممکن است ، به ویژه آنچه غیرممکن بنظر آید. مناظرات تلویزیونی در ٥ و ٨ ژوئن خسته کننده بود و نه یک استراتژی جایگزین و نه چهره هایی را به صحنه آورد که «صفحه را منفجر کنند». علاوه بر این ، احتمال داشتن یک روحانی محافظه کار با گذشته ای تاریک به عنوان رئیس جمهور می تواند بر وحشت از بروز درگیری بین جناحی بیفزاید و راه را بر شورش هایی بگشاید که ایران را در هرج و مرج یا فقری فرو برد که تنها نتیجه آن تبعید و یا برعکس ، یک جهش ملی باشد. پس از اولین مناظره ، بر اساس نظرسنجی ایسنا (خبرگزاری دانشجویان ایران) ٦٠٪ نظر مساعدی را به عبدالناصر همتی ، رئیس جدی و میانه رو سابق بانک مرکزی ابراز داشتند ، در مقابل ٣٠٪ برای ابراهیم رئیسی. محسن مهرعلیزاده که سابقه سیاسی وی با رئیس جمهور اصلاح طلب محمد خاتمی پیوند خورده است ، جدیت و اعتقادات راسخ خود را نشان داد.طرفداران او احتمالا به همتی رای می دهند. در سال ١٩٩٧، اصلاح طلبی کمتر شناخته شده بنام خاتمی، رئیس قدرتمند پارلمان ، ناطق نوری را شکست داد. اردوگاه محافظه کاران در مورد انتخابات شهرداری ها که در همان روز برگزار می شود ، به طور محلی چند دسته شده اند. علی رغم کناره گیری کاندیداها در آخرین لحظه ، به نظر نمی رسد رئیسی از پیروزی خود چندان مطمئن باشد ، زیرا دیده می شود که او سعی دارد از سنی ها ، کردها و بلوچ هایی که هنوز به اصلاح طلبان رأی می دهند دلجویی کند. موفقیت مهرعلیزاده را در میان آذری های ترک زبان در سال ٢٠٠٥ و محسن رضایی ، چوپان سابق بختیاری را در سال ٢٠١٣ در میان عشایر لری زبان به یاد آوریم.

آیا رقابتی با رای نزدیک به هم ممکن است به چشم اندازهای جدیدی در دور دوم منجر شود ؟ مانند انتخاباتی که احمدی نژاد ، رفسنجانی را که نامزد «رسمی» بود شکست داد. با در نظر گرفتن تمام فرضیه ها ، غیرممکن نیست که «اراده الهی» جایگزین پویایی واقعی جامعه شود.

* یک تحلیل سیاسی و نقشه برداری از انتخابات ریاست جمهوری در ایران در آدرس زیر منتشر شده است http://cartorient.cnrs.fr/cahiers Bernard

Bernard Hourcade B. Atlas des élections présidentielles en République islamique d’Iran,1980°-2017. Cartorient, CNRS, Paris.
برنار هوركاد
جغرافیدان، مدیر تحقیقات در مرکز ملی پژوهش‌های علمی فرانسه(CNRS) مسئول انستیتوی فرانسوی تحقیقات در مورد ایران بین سالهای 1978-1993 و رئیس گروه «جهان ارانی» بین سالهای 1992-2003

ترجمه از فرانسه شروین احمدی
https://orientxxi.info/magazine/article4850