ناصر بابامیری: 16 آذر امسال و جایگاه جنبش دانشجویی!

شخصی سازی فونت
  • کوچکتر کوچک متوسط بزرگ بزرگتر
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

گرایش پیشرو و سوسیالیستی در جنبش دانشجویی برغم ضربات سنگینی که در دو دهه پیش، از سرکوب شدید حکومتی خوردند، و هزینه هایی که دادند. جنبش دانشجویی برغم یکدوره رکود، بلاخره آذر سال 96 توانست در برابر توحش و سرکوب دولتی، خود را بازسازیی، و دوباره قامت راست کند. و نگذاشت رژیم با حربه پادگان کردن دانشگاه، دستاوردهای مبارزاتی این جنبش را بزند و گرایش پیشرو و سوسیالیستی در دانشگاهها را به حاشیه براند.

بدنبال آن ما شاهد خیزش دی ماه 96 بودیم که یک نقطه عطف تاریخی در مبارزات علیه کلیت رژیم ایران بود. طی این خیزش جامعه چنان شخم خورد، باندازه سه دهه قبل به جلو آمد. در ادامه و تکامل این روند ما شاهد اعتصابات و اعتراضات مدوام کارگران و سایر اقشار فرو دست و متعاقبا خیزش آبانماه 98 بودیم. و آذر 98 هم دانشجویان در بخش زیای از دانشگاهها با شعار «آذر ادامه آبان است» به مصاف آمدند، تا بگویند رژیم کور خوانده، دانشگاه یکی از سنگرهای تسخیر ناپذیر تحولات آتی است. و چه عالی یکبار دیگر درخشیدند! امسال هم که جرقه خیزش انقلابی سراسری با قتل حکومتی مهسا زده شد، و از جلو بیمارستان کسری در تهران با سر دادن شعار ضد رژیم شروع شد و بسرعت سراسر ایران را فراگرفت، دانشگاههای ایران هم یکی از کانونهای اصلی همبستگی مبارزاتی علیه رژیم در این رویاروی و جنگ تمام عیار بوده و هست که رژیم علیه جامعه به آن دست زده است. بر کسی پوشیده نمانده در اکثر دانشگاههای ایران هم دو گرایش اصلی در برابر همدیگر صف آرایی کرده اند. اقلیتی با گرایش راست اعم از بسیج دانشجویی خط امامی تا اصلاح طلب حکومتی، اعوان و انصارش با حمایت ماشین سرکوبش، در برابر بخش عظیمی از گرایش پیشرو و سوسیالیست که خود را بخشی از جامعه و از پیکر طبقه کارگر میداند، و جنگ تمام عیاری به آنها تحمیل شده است. مگر غیر اینست اکثریت عظیم دانشجویان دورهای سابق تا به امروز، چه آنان که فارغ التحصیل شده اند و چه آنانکه به دلایلی اخراج و تسویه شده اند، به لشکر میلیونی بیکاران پیوسته اند. مبرهن است، دانشجویان میدانند بر متن چنین مناسباتی، مبارزه پر مخاطره ای را پیش روی دارند، اما اینرا هم میدانند چیزی برای از دست دادن ندارند جز اینکه باید خود را از بند این مناسبات اسارتبار رها کنند. خصوصا وقتی نیروی اراذل و اوباش، امسال دوباره به صنعت شریف، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، شیراز، مشهد و دانشگاه علوم تهران و بهشتی و دانشگاه سنندج ...و چند دانشگاه دیگر به شیوه 18 تیر 78 که به کوی دانشگاه حمله ور شدند و فاجعه آفریدند، هجوم بردند، خواستند به انها یاداور کنند که با گسترش پیوستنشان به خیزش انقلابی، فاجعه کوی دانشگاه در انتظارشان است! اما دانشجویان نشان دادند نه تنها مغلوب این تعرضها نمی شوند، بلکه مبارزه را ثابت قدمت تر از پیش خصوصا با پشتبانی کم نظیر هزاران نفری جامعه و خانواده هایشان که بسرعت وارد عمل شدند به پیش می برند.
هر ساله مباحث و نوشته ها حول منشاء و خاستگاه این جنبش بلحاظ تاریخی و سیاسی خصوصا در آستانه 16 آذر از رژیمهای پیشین گرفته تا رژیم سرمایه داری آخوندی توجه اکثر آزادیخواهان و خصوصا ما نیروهای چپ و کمونیست را به خود معطوف می دارد. ده ها و صدها اطلاعیه و نوشته از زوایای متعدد قلم زده میشود. ارزیابیهایی از زوایه نگاههای متفاوت ارائه میگردد. این نوشته کوتاه بیشتر به بعدی از پیشروی این دوره می پردازد که برغم افت و خیز در این جنبش آنرا از دیگر دورهای عمر جنبش دانشجویی متمایز میکند.
جنبش دانشجویی در مسیر پر فراز و نشیبی که تا کنون پیموده تا جلوتر آمده بیش از پیش رادیکال شده. نقطه عروج جنبش دانشجویی چه به لحاظ نظری چه به لحاظ انسجام جنبشی که نقطه عطف مهمی نیز در جنبش دانشجویی ایران محسوب می شود همان پتانسیل آزاد شده و حرکت قدرتمند دانشجویان داب در دهه هشتاد بود که این جنبش در حال اعتلا را به عمق جامعه برد، آنهم در فضای بشدت میلتاریستی که دانشگاها را میخواستند پادگان کنند.
حرکتی عظیمی که اگر رژیم را از یکسو بشدت در هراس عجیبی فرو برد و وادار به واکنش نمود از دیگر سو همبستگی و وحدت میان این جنبش و دیگر جنبش و گرایشات چپ و رادیکال جامعه را عمق و گستردگی بیشتری بخشید . این جنبش هر چند در دورهای پیشین بمثابه جنبشی ناپایدار و متمایز از جنبش کارگری با ویژگیهای مختص به خود نقش و جایگاه داشته اما در این دوره افق این جنبش یک تحول اساسی در آن ایجاد شد. این افق چیزی نبود جز یک افق بواقع سوسیالیستی که از دهه ها پیش کل جامعه ایران آبستن آن بود. پیشروان و دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب در بستر ضرروت چنین تحولاتی که جنبش کارگری خصوصا بخش سوسیالیت و آزادیخواه آنرا نمایندگی میکردند تاثیر پذیرفتند و دست به ابتکار عملهای کم نظیری زدند. چشم انداز سوسیالیستی را در سطوح متعدد ترسیم و در جامعه نه تنها انتشار دادند بلکه تا حدود زیادی نیرو حول این پرچم سازمان دادند.
در خیابانها پرچم جنبش دانشجویی به نوعی پرچم جنبش کارگری، پرچم جنبش رهایی زنان نیز شد.
این یکی از تمایزات ویژه این دوره جنبش دانشجویی با دوره های پیشین بود اولا.
ثانیا این جنبش به تبع چنین چشم اندازی گامهای جدی دیگری هم جلو گذاشت، هر چند رژیم تمام قدرتهای سرکوب و قلع و قمع را به کار گرفت تا این گامها را به مسیری بیاندازد که به ضد خود تبدیل شوند.
البته تا حدودی هم با منکوب کردن و بگیر و ببند توانست جلو گامهای بلندتر آنرا جهت عملی شدن بگیرد.
گام دیگر رو به جلو خصوصا دانشجویان داب این بود که نه تنها در شعار بلکه در عمل خود را متحد جنبش کارگری اعلام کردند. یعنی چشم انداز سوسیالیستی، تبیین این فعالین رادیکال در جنبش را از مبارزه و فعالیتهای صرفا صنفی دانشجویی به مصاف سیاسی و پراتیکی در مقیاسی اجتماعی معطوف نمود. استراتژی که بر چند و چون امر مبارزاتشان از دانشگاه تا خیابانها ناظر بود در راستای همبستگی و وحدت ببیش از پیش با جنبشهای پایدار اعم از جنبش کارگری و جنبش رهایی زن همگام شد. با شفافیت روشن کردن این تصویر که ضامن اجرائی بهبودی عاجل در وضعیت دانشجویان، پیوندی ناگسستنی با پیشروی مبارزاتی این جنبش ها داشته و دارد. به هر میزان مبارزه خصوصا جنبش کارگری قدرتمندتر و خواست و مطالبات آن بیشتر متحقق شود به همان میزان بر دستاوردهای آنان نیز به طریق اولی خواهد افزود. به هر میزان این وحدت و انسجام میان جنبشها فزونی یابد به همان میزان رژیم را بیشتر به عقب نشینی و گردن نهادن به خواست و مطالبات برحقشان وادار خواهد کرد. خاصتا در جامعه ای که دولت نه تنها هیچ مسئولیتی در قبال آینده شغلی و معیشت و زندگی انسانها نمی پذیرد بلکه بر همه امکانات موجود آن چنگ انداخته از این بدیهی تر اکثریت عظیم دانشجویان در آینده همان ارتش ذخیره کار و بیشتر بیکار متعلق به این جنبش هستند.
به همین اعتبار اتفاقی نبوده و نیست این جنبش نه تنها در دانشگاه بلکه در خیابانها که سالیانی است سنگری شده جهت رویاروی، مبارزه اش را به افق مبارزاتی این جنبش بیش از پیش گره زده.
گام بعدی این بود دانشجویان حصاری را که چندین دهه بود این جنبش و دیگر جنبشهای ناپایدار و حتی بخشا جنبشهای پایدار جامعه زیر نام دوری گزیدن از حزبیت و تشکل کمونیستی به دور خود کشیده بودند را نیز با آگاهی و درایت بی نظیر و توام با رزمندگی و جسارت دور زدند. در حین اینکه بارها شاهد بودیم فعالین این عرصه ها مورد شماتت "روشنفکران و مصلحین اجتماعی" قرار گرفته اند که نباید جامعه حزبی شود و از این اوراد و حدیثها.
غافل از اینکه جامعه به هر میزان تحزب یافته تر باشد به درجاتی بیشتر از رشد و آگاهی نائل آمده. خصوصا در جوامع استبداد زده نظیر ایران که این امکان و فرجه ها با تمام ابزارهای سرکوب در سددند از جامعه سلب گردد. این شماتتها متاسفانه به نوعی متوجه دیگر تشکلهای سراسری در دیگر جنبشها هم بوده و هست، بیشتر توجیه ایست برای سد راه شدن تاسیس تشکلهایی که به نوعی احزاب سیاسی و خصوصا کمونیست هم از بدو تاسیسشان تا کنون با هر کم و کاستی که داشته، داشته، تلاش نمودند نقش راهشان را جهت دگرگونی بنیادی در این جامعه بدان متکی کنند.
هر چند بخشا حزب یا احزابی آنچنانکه شاید و باید است نقش شایسته و مسئولانه خود را در قبال این فعالان و در برابر جنبش دانشجویی ایفاء نکرده باشند و از این زاویه خساراتی را متوجه آنان نموده، که نموده و خود نیز یقینا از آن متضرر بوده اما یک ذره از ارزش و جایگاه این گامهای ارزشمند نمی کاهد.
اینها گامهایی بوده که این جنبش بر متن کشمکشها و رویارویی سیاسی این چند دهه با نظام، و در دهه هشتاد بطور اخص برغم ارعاب، اعمال فضای خفقان و استبداد برداشته.
پس از ضرباتی که در دهه هشتاد در پی وجود چنین رویکردی دستگاههای امنیتی و پلیسی بر پیکر این جنبش وارد نمودند هر چند شمار زیادی از چهره های تاثیر گذار آنرا روانه پشت میله های زندان نمودند و تعدادی نیز برای حفظ امنیت جانی مجبور به ترک کشور شدند و برای چند سال در چنین مقیاسی کیفی ما شاهد فعالیتها نبودیم ولی این حالت بیشتر از اینکه با رخوت و سستی در صفوف این جنبش قابل توضیح باشد بیشتر با یک عقب نشینی تاکتیکی قابل توضیح است.
اتفاقی که در هر میدان مبارزه ای چه پیروزمند یا ضررمند نامحمتل نیست جهت تجدید قوای دوباره صورت گیرد. اتفاقا این پیشروی، عروج و گامهای رو به جلو بود که رژیم را سراسیمه و هراسان نمود که به هر ابزار سرکوب وحشیانه ای تمسک جوید.
همین گامها بود استراتژی کل نظام در جنبش دانشجویی ایران را که از طریق ده ها و صدها انجمن، نهاد دانشجویی، شورا و کمیته ها در جنبش راست دانشگاهی و در راسشان دفتر تحکیم وحدتیها هدایت میشد تا خود را به این جنبش حقنه کند تا حدود زیادی نقش بر آب نمود. هزینه های سرسام آور که به همه این اجیرشدگان، اراذل و اوباش اختصاص داده بود تا به مانعی بر سر راه پیشروی این جنبش تبدیل شوند بیشترش باد هوا شد. مبارزه این جنبش هم افت و خیز دارد، اما هیچگاه قابل حذف نیست.
بطور نمونه، شدنی است توسط چماقداران این نظام ده ها دانشجو را از پنجره های دانشگاه به بیرون پرتاب یا راهی شکنجه گاههای مخوف و زندان نمود، اما نمیشود این جنبش را عقیم کرد.
انتظار می رود با روندی که جامعه طی نزدیک به سه ماه از خیزش انقلابی در جامعه طی نموده، دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب و سوسیالیست در 16 آذر امسال هم، باری دیگر با توسل به تجارب، اندوخته و ابتکاراتشان، به شیوه سراسری و قدرتمند ابراز وجود کنند. خصوصا که طی اینمدت چند ماهه از خیزش انقلابی جزو آنبخش از جامعه بوده اند که با عزمی راسخ در اشکال مختلف در برابر این رژیم متوحش ایستادگی و جانفشانی از خود نشان داده اند، صدها نفرشان آماج گلوله مزدوران رژیم قرار گرفته و صدها و هزاران نفرشان اکنون در شکنجه گاههای مخوف مرگ تهدیدشان میکند.
و اکنون که با اعتصاب، اعتراض و حضور پر رنگتر کارگران مبارزه وارد فاز بالاتر شده، و در سطح سراسری تناسب قوا در مقیاس میلیونی در حال تغییر است و می رود کارگران به مثابه یک طبقه در بخشهای وسیعی از تولید چرخه تولید را متوقف و هزینه به زیر کشیدن رژیم را در این جنگ و جدال نابرابر بشدت کاهش دهند، جنبش دانشجویی هم از همیشه قدرتمندتر در سطح سراسری به مصاف آید.
تنها راه رهایی از این مناسبات متوحش، و تنها راه رهایی فی الفور ده ها هزار گروگان که طی این چند ماه بدست رژیم افتاده و مرگ تهدیدشان میکند و سایر گروگانها، در گرو اینست باید در مقیاس ده ها میلیونی و سازمانیافته و متحدتر از پیش متشکل و به مصاف این رژیم آمد. بیش از پیش میطلبد جنبش های پیشرو و در راسشان جنبش کارگری عملا در میدان این نبرد نشان دهد، تنها شعارهای روی پلاکاردها و بنرها در اعتصابات و اعتراضات نیست که این جنبشها را متحد هم در مبارزه کرده، بلکه بطور عینی هم، امروز ملزومات این نبرد نهایی، برای به زیر کشیدن این رژیم تکوین یافته و آماده است. وظایف و تکالیفی که جنبشهای پیشگام اعم از جنبش کمونیستی و کارگری در چنین اثنایی برای خود قائلند، این چشم انداز را از همین حالا جلو جامعه خواهد گشود، به کمتر از آلترناتیو شورایی رضایت ندهد. و تنها گارانتی است که راه را بر آلترناتیو راست پرو غربی که سالهاست در کمین نشسته تا از بالای سر جامعه خود را حقنه نماید، مسدود میکند.
زنده باد 16 آذر روز دانشجو!
زنده باد خیزش انقلابی!

06.12.2022
پ.ن: بازنویسی نوشته ای پیرامون 16 آذر سال 2017