نشریه انگلیسی گاردین، ١٢ سپتامبر ٢٠٢٥ ، گزارش مفصلی در مورد ارجاع پرونده رسیدگی به جرایم پرویز ثابتی به دلیل نقش او در "ساواک" و سرکوب سیتماتیک، شکنجه و اعدام زندانیان سیاسی در نظام سابق، منتشر کرده است.
در این گزارش که با تیتر بزرگ: "پس از سالها زندگی آرام در فلوریدا، «شکنجهگر ارشد» شاه ایران باید در دادگاه با اتهامات روبرو شود" موضوع برجسته شده و آمده است که:
" قاضی دادگاه منطقهای ماه گذشته حکم داد که ثابتی ۸۹ ساله - پس از ساختن یک زندگی جدید موفق و بیسروصدا برای خود و خانواده اش از زمان فرار از وطنش در سال ۱۹۷۸ - باید در دادگاه با اتهامات مطرح شده توسط سه شاکی که خود را زندانی سیاسی سابق توصیف میکنند، روبرو شود."
سایر منابع نوشتند که: "وکلای پرویز ثابتی تلاش کردند پرونده را به دلیل «مرور زمان» مختومه اعلام کنند، اما قاضی فدرال ... این درخواست را رد کرد"
این گزارش و اخبار مربوط به پرونده ثابتی، وسیعا در رسانه های بستر اصلی، از جمله یورونیوز، بازنشر یافته است و عکس العمل های زیادی بدنبال داشته است.
موضوع این نوشته افشا ابعاد فعالیت های پلیسی و جنایی پرویز ثابتی در نظام گذشته که حقایق آن، علاوه بر شهادت و اظهارات قربانیان ساواک، در آرشیوهای معتبر جهانی ثبت شده است، نیست.
موضوع صف بندی هایی است که از دوسال پیش و هنگامی که دختر ثابتی که گفته میشود "سهوا" در تویتی عکس ثابتی را منتشر و از او پس از چهاردهه زندگی مخفی در آمریکا "رونمایی" کرد، شکل گرفت و فضای تقابل های سیاسی میان مخالفین جمهوری اسلامی، بخصوص در خارج از کشور، را آلوده کرد. روزهایی که نئوپهلویستها عربده کشان و با در دست گرفتن عکس دو قهرمان خود، ثابتی و رضا پهلوی بعنوان دو نماد ״عظمت״ و ״ثبات״، در خیابانهای لندن و برلین و پاریس و .... رژه میرفتند و از مخالفین زهر چشم میگرفتند.
از این رو نگاه سریعی به آن مقطع و امروز، بررسی مختصری در مورد زمینه های آن تقابل ها و فاکتورهای "پنهان" در این کیس و کیس های مشابه، میتواند روشنگر تغییراتی باشد که صورت گرفته است.
نه قاضی دادگاه فدرال، نه رسانه ها و دستگاه های اطلاعاتی "حقوق بشری" و نهادهای بین المللی و مردم در ایران، بخصوص نسل هایی که تجربه حاکمیت نظامی که در آن امثال "ثابتی" ها و "عضدی" ها و "نصیری" ها حکم میراندند، از نقش و عملکرد "ساواک" و شخص پرویز ثابتی کم اطلاع هستند و نه خود ثابتی و "هواداران" امروزی او در صف گذشته پرستان "نیوپهلویست"! تا همگان، منتظر امروزی مانده باشند که به نحو "معجزه آسایی" مدارک و شواهد "شگفت انگیز" و جدیدی از سوی "سه شاکی" و "قربانی" عملکرد ساواک و ثابتی کشف شده و توانسته باشد مجددا پرونده ثابتی را باز کند.
عواملی که دوسال قبل و پس از "رونمایی" از پرویز ثابتی در یکی از تظاهرات های مخالفین رژیم در خارج کشور به صف طرفداران ساواک و نظام گذشته کمک کرد، که نه تنها پرونده جرایم ثابتی را ببندد که برای او بعنوان "ناجی" مهم ایران در آینده پس از جمهوری اسلامی ״ستاره بی همتایی" بسازند، نه "فقدان" و یا "وفور" شواهد و مدارک و حقایق تاریجی، که عامل "شرایط تاریخی" است. شرایط تاریخی که، بسته و باز شدن پرونده های جنایتکاران تاریخ و کشاندن آن به سطح رسانه های اصلی و در دستور کار نهادهای کشوری و بین المللی رسیدگی به این جرایم، در دل آن صورت میگیرد.
عواملی که کمک کرد هم به صفی که دو سال قبل تلاش کرد پرونده ثابتی "بسته" شود و هم به کسانی که سعی کردند که این پرونده مجددا باز شود، نه شاهد و مدرک و قانون و وکیل و.. که عوامل و فاکتورهای دیگری است.
یکی عوامل داخلی مربوط به فضای سیاسی و اجتماعی در ایران است و دیگری عوامل بین المللی تغییر توازن میان قدرت های مردمی و ضدمردمی در منطقه و جهان.
در ایران، به برکت عمق جنایات و فجایعی که طی بیش از چهاردهه جمهوری اسلامی بعنوان وارث ساواک و کل نظام کاپیتالیستی در ایران مرتکب شد و حقوق چهار نسل از زنان و جوانان و شهرندان را به حد پایین تر از حقوق حشرات تنزل داد، نفرت همگانی از ماشین آدم کشی جمهوری اسلامی برای نمایندگان نظام سرنگون شده شاهنشاهی حدود یک دهه است که بستر مناسبی برای فعالیت در راستای "جنگ" برای بازگشت به گذشته، را باز کرد.
بستری که با بالا گرفتن خیزش های مردمی، زنانه و کارگری در ایران، به این صف گذشته پرست متکی به جنبش راست افراطی جهانی، میدان داد. تا با پول و سرمایه و رسانه های شان، از "من و تو" تا "صدای آمریکا" و "بی بی سی" و "ایران اینترناشنال" و.. و با اشباع فضای رسانه ها در مورد "عظمت" دوران "طلایی" حاکمیت ساواک و شاهنشاهی، که در هراس از خشم مردمی که نمی خواستندش ناچار شد که اعلام کند که "صدای انقلاب" مردم علیه نابرابری و سانسور و اختناق نظام ش را شنیده است، خود را به صف اول "اپوزیسیون" دست ساز برساند.
اپوزیسیونی که با توهم به عمق کم سراب "عشق همگانی" جامعه ایران به "عظمت گذشته" و به امید لگدمال شدگی کامل ارزشهای انسانی در ایران، تحت تاثیر فجایعی که ارتجاع اسلامی مرتکب شده و می شود، سراسیمه به میدان آمد. در روند "سازندگی" بر اساس عشق به نتانیاهو و نفرت از مردم فلسطین، بر اساس عشق به نظام پیشین و نفرت از "چپ" و تعرض به هرکس که کوچکترین نقدی به حاکمیت خاندان پهلوی و شاهان داشت، معمارانش را بر آن داشت که همه "تخم مرغ هایشان را در یک سبد" بچیند و آن را در دسترس مردم در ایران و جهان، برای شکستن قرار دهند. پرده برداری زودرس از پرویز ثابتی یکی از آن توهم ها بود.
کسانی که برروی سراب قربانی شدن ارزشهای بنیادین و بشردوستی مردم در ایران سرمایه گذاری کردند و برای "بازپس گیری" نظام از وارث "بدخیم" به "مالک" ش شمشیر زدند، بخصوص علیه "چپ" و "چپ گرایی" که نفرت عمیق از جمهوری اسلامی را سرمایه لگدمال کردن معیارهای انسانی و آزادخواهانه خود نکرد! جامعه ای را در مقابل خود دیدند که تسلیم شرایط نشد!
"سرعقل" نیآمد، "توبه" نکرد و به دامان "خاندان پهلوی" کشیده نشد. عمر ستاره بودنشان تنها دو سال طول کشید!
معلوم شد جامعه ایران هراندازه در مقایسه دو نظام، تحت فشار برای انتخاب قرار گرفته باشد، نه نظام سابق را میخواهد و نه جنایات و آدم کشی افسار گسیخته نتانیاهو! این را دو سال پیش در بحرانی ترین شرایط جنگ در خاورمیانه و در مقابل تعرض ارتجاع یهودی و ارتجاع سلطنتی و ارتجاع اسلامی، نشان داده است. جامعه ای که طی دو انقلاب و بحران های پیاپی سیاسی، تجربه عظیمی اندوخته است و در هر دم و بازدم برروی مضمون و محتوای برابری طلبانه و آزادیخواهانه حق خود، شفاف تر شده است. تندنس و ایستادگی که جوهر چپ و کمونیستی آن برای هر ناظری غیرقابل انکار است.
اما در عقیم سازی پروژه "عالیجناب" سازی از ثابتی با بقول گاردین "شکنجهگر ارشد شاه ایران"، از محکوم به "قهرمان" و کل نورافکن هایی که بر پروژه "رهایی بخش" سریع ایران توسط "خاندان پهلوی" انداخته شد، فاکتورهای بین المللی مهمی دخیل است.
دوسال پیش که حامیان این پروژه ها، در منطقه و در جهان، ارتجاع یهودی و راست افراطی در غرب، افسار گسیخته بمباران می کردند و می کشتند و تخریب میکردند، در شرایط دیگری سوخت و ساز میکردند. هنگامی که ارتجاع یهودی و فاشیستی نسل کشی در غزه و در حق مردم فلسطین، در دادگاههای مردمی در سراسر جهان به جرم جنایات علیه بشریت و نسل کشی از فلسطینیان هنوز به میزان امروز محکوم و منفور و طرد نشده بود. انزوا و طرد شدن امروز ارتجاع فاشیستی اسراییل که همچنان جنایت میکند، نفرت و انزجار بشریت در سراسر جهان از این جنایات، و سیر رو به رشدی که علیه آن در سراسر جهان براه افتاده است و دولت های حامی نتانیاهو ها و شاه و شاهزاده های ایران و ثابتی ها و .. را به عقب نشینی های مهمی در فاصله گرفتن از این ماشین کشتار جمعی کشانده است، پرونده ثابتی را باز کرد! در ابعاد و میزان فاکت و شواهد در مورد فعالیت های ساواک و شخص ثابتی، تغییری صورت نگرفته است. توازن بین صف ارزشهای مردمی در سطح جهان، و از جمله در ایران، تغییر کرده است.
پرویز ثابتی، عنصر تاریخ سپری شده و بی مصرف شده ارتجاع است! باید مرخص شود! از زاویه مردم در ایران و اپوزیسیون جمهوری اسلامی اما، این بی مصرف شدن و مرخض شدن، حاصل تلاش آنها است! و سکویی برای هرچه بیشتر عقب زدن هر ارتجاع راستی که بخواهد مبارزات مردم در ایران را مستمسک هر نوع سناریو سیاهی بکند.